فراموش کردم
رتبه کلی: 78


درباره من
یه وقت هایی در زندگی می رسد که باید دستت را بزنی زیر چانه ات و جریان زندگی را تماشا کنی............. سومیناز از تهران
25

دوستان لطفا پیام خصوصی نفرستین.....

ستم به غروب که همرنگ شراب است مستم به شراب که همرنگ خون است

مستم به خون که همرنگ قلب است مستم به قلب که جایگاه همیشگی توست ..

به رسم روزهای آشنایی میخندم

به رسم شبهای جدایی میگریم





فقط دلم گم کرده رسم عشق را

نمیدانم بخندم یا بگریم
سومیناز-مهسا (daltonha )    

به امید دیدار.....

درج شده در تاریخ ۹۱/۰۵/۱۴ ساعت 01:31 بازدید کل: 2917 بازدید امروز: 134
 


خوابيدي بدون لالايي و قصه
بگير آسوده بخواب بي درد و غصه
ديگه کابوس زمستون نمي بيني
توي خواب گلاي حسرت نمي چيني
ديگه خورشيد چهرت رو نمي سوزونه
جاي سيلي هاي باد روش نمي مونه
ديگه بيدار نميشي با نگروني
يا با ترديد که بري يا که بموني
رفتي و آدمکا رو جا گذاشتي
قانون جنگلو زير پا گذاشتي
اينجا قهرن سينه ها با مهربوني
تُو ، تو جنگل نمي تونستي بموني
دلتو با خود بردي به يه جاي ديگه
اونجا که خدا برات لالايي ميگه
ميدونم مي بينمت يه روز دوباره
توي دنيايي که آدمک نداره


 

تاریخ آخرین ویرایش مطلب: تاریخ آخرین ویرایش: ۹۱/۰۵/۱۴ - ۰۲:۴۷
اشتراک گذاری: تلگرام فیسبوک تویتر
برچسب ها:

1
2
3
4
5
6
1 2 3 4 5 6


لوگین شوید تا بتوانید نظر درج کنید. اگر ثبت نام نکرده اید. ثبت نام کنید تا بتوانید لوگین شوید و علاوه بر آن شما نیز بتوانید مطالب خودتان را در سایت قرار دهید.
فراموش کردم
تبلیغات
کاربران آنلاین (0)