|
هستی.......
(darkday )
آلبوم:
تصاویر مربوط به مطالب
کد برای مطالب، وب سایت و وبلاگ:
بازدید کل:
79 بازدید امروز: 77
توضیحات:
چقد سخته کسی که یه روزی باهاش روزگاری داشتی و تو تنهاییاش تنهاش گذاشتی واسه عروسیش دعوتت کنه و تو برای به رخ کشیدن خوشبختیت بری و اونوقت....اونوقت از دیدنش کنار یکی دیگه آتیش بگیری اما ناچار باشی لبخند بزنی تا نفهمه که با دیدنش تمام خاطرات شیرینت باهاش زنده شده....چقد سخته که تشنه ی دیدنش باشی اما به خودت اجازه ندی نگاش کنی که یوقت سیل اشکت سرازیر نشه...چقد سخته واسه شادیش برقصی اما قلب خودت مچاله شه...چقد سخته وقتی با یه نگاه نفرت بارش قلبت تا مرز ایستادن بره اما تو دلت بگی منو ببخش...چقد سخته بعد گذشت 5روز از شب عروسیش هنوزم تو شوک باشی و لبخندات زورکی باشه...سخته اما باید بتونم طاقت بیارم...سخته اما باید باور کنم...باید باور کنم که تمام اون خاطرات شیرین مردن ....
درج شده در تاریخ ۹۲/۰۶/۲۱ ساعت 01:51
برچسب ها:
لوگین شوید تا بتوانید نظر درج کنید. اگر ثبت نام نکرده اید. ثبت نام کنید تا بتوانید لوگین شوید و علاوه بر آن شما نیز بتوانید مطالب خودتان را در سایت قرار دهید. |