تقریبا 5 سال پیش عزیزی را از دست دادم انهم ناگهانی هرکس که داغدار عزیزی شده خوب میتونه حال منو بفهمه حالا که فکرش رو می کنم می فهمم که گاهی اوقات زندگی گوشه ای از جهنم روبه ما نشون می ده دوسال اول که واقعاخودجهنم بود اما چیزی که میخوام صادقانه بگم دوستی اتفاقی من را با میانلی اشنا کرد با اینکه عاشق مطالعه بودم حتی نمی خواستم نگاهی به کتاب بیاندازم اما میانلی ومهربانی آن دوست که بعدها دلشکسته از میانلی خداحافظی کرد وچند دوست خوب دیگر خیلی به تسکین من در آن روزهای جهنمی وشبهای غم انگیز کمک کرد تا خودم را بلاخره پیدا کردم ودوباره کار وفعالیت را شروع کردم ومیخواستم خودم رادرکار غرق کنم وهمین باعث شد که مدتی فاصله زیادی بین من ومیانلی ایجادشد چندماه قبل ناگهان تصمیم گرفتم سری به میانلی بزنم به این یار دیرین ومهربان که در زمان سختی مرحمی بر زخم روحم بود البته با کمال تاسف دیدم انگار بیشتر دوستان قدیمی ترک میانلی را کرده اند دلم خیلی گرفت ......واقعا ناراحت شدم اما چند یار قدیمی وبا وفا همچنان سنگر راحفظ کردند که مایه دلگرمی است واقعا افرین به معرفت ووفای آنها........امیدوارم هروقت به میانلی سر بزنم هنوز باشند وبمانند مثا اقای شیر دل که واقعا مثل شیر باقی مانده ............