تن تب دار زمین ...
همچو بیماری تب دار ...تاول تب خالش چاک خورده ... تشنگی را فریاد میزند ...
مورچکان از پناه سایه شیار این فریاد خوشنود ... و در میسر ان در حرکتند ...
... ... عقابی از اسمان ... تاول های بی مرز خشک را به امید شکاری دلچسب میپاید ...
مارمولک از درز سوزان تشنگی سرک میگشد ...
زندگی در سوز کویر ... بایگانی شده ...
حرکت ... ساکت است ...
سکون ... غوعا میکند ...
تنها جوانه ... از بذری عاشق ...
زندگی را بشارت میدهد ...
فرصت را غنیمت ... و با نیروی امید ...
چاک زمین را فتح میکند ... روئیدن را سعی میکند ...
جویای نور است ... زندگی را در نور میجوید ...
هر چند ... سوزان باشد ...
جوانه ... ساز وجودش را با سوز زندگی کوک میکند ...
زندگی باید کرد .