بنام خالق هستی ...


من یه مسافرم مثل تموم مسافرای دنیا که یه روز میان و یه روز هم باید برن ...اومدنی کسی به استقبالم نیومد .
ساکت وتنها یه گوشه نشستم و موندم...حالا هم دارم میرم نمیدونم کی واسه بدرقم میاد ..
اینجا مقصد من نبود فقط ایستگاهو اشتباهی پیاده شدم ...ولی فهمیدم که باید برم اونیکه باید بره ...باید بره ..
دوست های عزیزم که تو سایت هستین ..خواهران وبرادرهای عزیز... اسم اکانتتون همشون تو خاطرم نیستن ولی ازینکه مطالب منو خوندین ونظر دادین ممنونم ...
من ...دنیز 65 یا همون دریا ...از همتون از صمیم قلب تشکر می کنم و به یاد همتون هستم ...اسم اکانت من دریاست . روی عکس اکانتم تعصبی ندارم چون اون خوانندس و کمی از چهره شباهت داریم همین ..
عاشق رنگ آبی ودریا هستم واولین باری که دریا رو دیدم از ظهر تا غروب کنار ساحل نشستم و مدام به پاکی و ابهت وزیبایی اون فکر کردم ...
من خوشحالم که با جمعی از صاحبان اندیشه این شهر آشنا شدم ..همتون گلید ...وبا فکرتون این شهرو می سازین ...
من از سیزد سالگی می نویسم وکار نوشتنو شروع کردم ...البته درکنار والیبال ..تمام شعرها ونوشته های ادبیم رو براتون تو صفحم میذارم ..اهل ادبیاتم و منتقد مسائل اجتماعی
امیدوارم از من و حرفام نرنجیده باشین ...واگه نظرات منو تو سایت خوندین نظرتونو بذارین ...اگه برای بدرقه ورفتن من پیغامی دارین بذارین ممنونم از دوستان عزیز سایت میانالی ..