فراموش کردم
لطفا تایپ کنید...
رتبه کلی: 3024


درباره من
سلام به همه دوستان
اکبر هاشمی هستم شیراز همین قدر کافیه
اکبر هاشمی* (deroz )    

شعر از خودم (اصلاحیه)

درج شده در تاریخ ۹۳/۰۳/۱۰ ساعت 12:38 بازدید کل: 191 بازدید امروز: 191
 

دلکم در هوس بی ثمری سوخت که سوخت

فریاد،دلم در پی آن ناثمری سوخت که سوخت

«دل که از ناوک چشمش به فغان آمده بود»

نیمه شب آه کشان پر غم و افسون شد وسوخت

پر بلا شد دل بیچاره و هیچش نآمد حاصل

پر ز خون،  تیره و تاریک شدو سوخت که سوخت

دل چرا در پی آن نا شدنی ها شده ای؟

فریاد و فغان کم کن و دریاب مرا،جان که سوخت

فکر بکری کن، دگر باره مشو در پی او

گر شدی، خود شده ای سوز که سوز

من که خسته تر از آنم که کنم همرهی این دل زار

دوستان با که بگویم ،که سر و جان و تنم سوخت که سوخت

تاریخ آخرین ویرایش مطلب: تاریخ آخرین ویرایش: ۹۳/۰۳/۱۰ - ۱۲:۳۸
اشتراک گذاری: تلگرام فیسبوک تویتر
برچسب ها:

1
1


لوگین شوید تا بتوانید نظر درج کنید. اگر ثبت نام نکرده اید. ثبت نام کنید تا بتوانید لوگین شوید و علاوه بر آن شما نیز بتوانید مطالب خودتان را در سایت قرار دهید.
فراموش کردم
تبلیغات
کاربران آنلاین (1)