فراموش کردم
لطفا تایپ کنید...
رتبه کلی: 3024


درباره من
سلام به همه دوستان
اکبر هاشمی هستم شیراز همین قدر کافیه
اکبر هاشمی* (deroz )    

شعر

درج شده در تاریخ ۹۳/۰۴/۰۱ ساعت 17:52 بازدید کل: 212 بازدید امروز: 212
 

ماه دل سنگ پر از رنگم غمم پرسید ورفت

بسته، دیوانه دلم بر تار مویش دید ورفت

زد قدم در باغ دل نیلو فر آبی شکفت

غنچه  گل کرد یار بی وفا گل چید و رفت

خنده زد چشمش به رویم زندگی شد باغ سبز

با ستم آتش زد و باغ مرا بر چید و رفت

دادمش با عشق یک دسته گل یاس سپید

عشق را او حس نکرد از کار من رنجید و رفت

خواستم جامی از آن لب های سرخ آتشین

دست رد بر سینه ام زد جام را بوسید و رفت

روی ماهش کرد پنهان پشت موهای سیاه

روز من مثل شب تاریک شد فهمید و رفت

زرد شد رویم از عشق و ناله کردم از غمش

زردی رویم ندید و ناله ام نشنید و رفت

آتشی زد بر دلم تا این که خاکستر شدم

عاقبت خاکسترم بر آسمان پاشید و رفت

گفتمش صد رنگ خواهم شد بیا با من بمان

خیره شد در چشم و براین سادگی خندید و رفت

شعر رنگین را سرودم تا که یار من شود

دفتری از شعر رنگین را به من بخشید ورفت

 

این مطلب توسط میثم رمضانی بررسی شده است. تاریخ تایید: ۹۳/۰۴/۰۱ - ۲۲:۴۶
اشتراک گذاری: تلگرام فیسبوک تویتر
برچسب ها:

1
1


لوگین شوید تا بتوانید نظر درج کنید. اگر ثبت نام نکرده اید. ثبت نام کنید تا بتوانید لوگین شوید و علاوه بر آن شما نیز بتوانید مطالب خودتان را در سایت قرار دهید.
فراموش کردم
تبلیغات
کاربران آنلاین (0)