درباره من
ıllıllllılıılılıllıllılılıllıllıllılllllılllıllılıllıl
☣☣☣dOnYa_ƏBLIŞ☣☣☣
ıllıllllılıılıllıllılılıllıllılılıllıllıllılıllıllılıl
اینجــ ــا آمــدم تـا به حـرمـت تمـامـ روزهـای سـ ـرد زمستـان کــه عـ ـشقمــ ـان داغ بود بنویسمــ
عـشقـی که تــو باعـثـــ وجـ ـود آمـدنــشـ شــدیــ ــ و خـودتـــ همــ باعثــ تمـامــ شدنشـ .
عشـقی که سادگـ ــی و محبتـ من بود ولـی تو خودتــ نــخـواسـتی من پیشتـ عاشـقانه بمانمـ .
چقــ ـدر اشکـ ــ ریختمــ .
چقـ ــدر ضــجــه زدمــ .
چقــ ــدر صدایتـ کردمـــ .
چقـ ــدر التمــاســـت کردمـــ .
چقـ ـــدر خــودمـ ــ را کـ ـوچــکــــ کردمــ تا تو بــ ــزرگـــ شوی و ..حـــــــالا
هـیــچــ از تو نمیــ خــواهــمــــ
بگـــــذار در تنهایی خودمــ بسوزمـــ.
بـگــذار بدانمــ در این دنیا هیچکس به داد دل من نمیرســـد
بگـــذار بدانم یک روزی عاشـق بودمـــ
بگــــذار عشق در وجودم خاموش شود
نـــــه اینکه بـــمـــیـــــــــــرد
بگـــــذار اولیــ ـن و آخریـــ ــن......زندگــــــی من باشـــــی
_________
ديوانـ ـ ــه كسـ ـ ــي اسـ ـت
كه معشـ ـ ــوق را
در مجـ ـ ــاورت
آغـ ـ ــــوش ديگـ ـ ــري
ببينـ ـ ــد و بـ ـ ــاز برايـ ـش
بنويسـ ـ ــد !
مـ ـن اگـ ـر
ديوانـ ـ ــه نبـ ـ ــودم ،
اينجـ ـ ــا نبـ ـ ــودم !
ميـ ـان ايـ ـن همـ ـ ـه
دل سـ ـ ــنگ ...
مثـ ـ ــل تـ ـ ــو ...!
---------------------------------------
خدایا کفر نمیگویم،
پریشانم،
چه میخواهی تو از جانم؟!
مرا بی آنکه خود خواهم اسیر زندگی کردی.
خداوندا!
اگر روزی ز عرش خود به زیر آیی
لباس فقر پوشی
غرورت را برای تکه نانی
به زیر پای نامردان بیاندازی
و شب آهسته و خسته
تهی دست و زبان بسته
به سوی خانه باز آیی
زمین و آسمان را کفر میگویی
نمیگویی؟!
خداوندا!
اگر در روز گرما خیز تابستان
تنت بر سایهی دیوار بگشایی
لبت بر کاسهی مسی قیر اندود بگذاری
و قدری آن طرفتر
عمارتهای مرمرین بینی
و اعصابت برای سکهای اینسو
و آنسو در روان باشد
زمین و آسمان را کفر میگویی
نمیگویی؟!
خداوندا!
اگر روزی بشر گردی
ز حال بندگانت با خبر گردی
پشیمان میشوی از قصه خلقت،
از این بودن، از این بدعت.
خداوندا تو مسئولی.
خداوندا تو میدانی که
انسان بودن و ماندن
در این دنیا چه دشوار است،
چه رنجی میکشد آنکس
که انسان است
و از احساس سرشار
***********************
هر جای دنیایی دلم اونجاست
من کعبمو دور تو می سازم
من پشت کردم به همه دنیا
تا رو به تو سجاده بندازم
هر روز حسم تازه تر میشه
غرق تو میشم بلکه دریا شم
بیزارم از اینکه تمام عمر
از روی عادت عاشقت باشم
گاهی پرستیدن عبادت نیست
با اینکه سر رو مهر میزاری
گاهی برای دیدن عشقت
باید سر از رو مهر برداری
یک عمر هر دردی به من دادی
حس میکنم عین نیازم بود
جایی که افتادم به پای تو
زیبا ترین جای نمازم بود
هر جای دنیایی دلم اونجاست
من کعبمو دور تو میسازم
من پشت کردم به همه دنیا
تارو به تو سجاده بندازم
تا رو به تو سجاده بندازم