ایدئولوژی واژه ای هست که در اصطلاح هایه سیاسیی روز مره و مساییل جامعه شناسی بسیار پر کاربرد هست ولی متاسفانه بسیاری از معنی و مفهوم این لغت بی اطلاع هستن.بناربرین در حد توان سعی کرده ام در این نوشته کوتاه به بررسی این لغت پرکاربرد بپردازم
درباره واژة ایدئولوژی: لفظی است مرکب از «ایده + لوژی» به معنای عقیده شناسی و به معنی خود عقیده و طرز تفکر هم به کار میرود.
معنای اصطلاحی خاص ایدئولوژی عبارت است از: سیستم فکری که شکل و طرح کلی رفتار انسان را تعیین میکند و به عبارت دیگر ایدئولوژی یک سلسله آراء کلی هماهنگ درباره رفتارهای انسانی است.و طبق تعریف دیگر، ایدئولوژی، اندیشهای عمل زا است
ایدئولوژی، در اصل واژهای "فرانسوی" و به معنای، علم یا مطالعه ایدهها بوده و سپس معنای بین المللی و مهمتری پیدا کرده و در مقام دلالت بر مجموعهای از باورها و رفتارها که با یکدیگر ارتباط دارند به کار رفته است
مفهومی بسیار بحثانگیز و فرّار در علوم اجتماعی است. میتوان گفت ایدئولوژی به مجموعهای از باورها و ایدهها گفته میشود که به عنوان مرجعِ توجیهِ اعمال، رفتار و انتظاراتِ افراد عمل میکند. به طور دقیقتر، میتوان برداشتهای موجود از ایدئولوژی را در چهار دسته گنجانید
۱. ایدئولوژی نوعی اندیشه انحرافیِ کاذب و غیرواقعی است. برای مثال، «آگاهیِ» انسانها که در جامعه سرمایهداری "سوژه" شمرده میشوند.
این تعبیر که از نظر شناخت شناسی منفی است، مشخصا از سوی "مارکس" و "انگلس" عنوان شدهاست.
به بیان دیگر، بنا به این تعبیر، ایدئولوژی نوعی آگاهی کاذب و غیرواقعی است که انسانها بر اساس آن عمل میکنند و خود نمیدانند که این آگاهی دروغین است. در حقیقت آنان اینگونه میاندیشند که آگاهند در حال یکه آگاهی آنان توسط سرمایهداران به آنان بطور ناخودآگاه تزریق شدهاست و انسانها خود از آن بی خبرند.
۲. ایدئولوژی مجموعهای است از ایدهها، نظرات، اعتقادات و نگرشها: مانند جهانبینی یک طبقه یا گروه اجتماعی.
این تعبیر از نظر اجتماعی نسبی است. این دیدگاه بیشتر در نظریههای پسامارکسی نظیر "مارکسیسم هگلی ِ گئورگ لوکاچ" و نقد "کارل مانهایم" بر پیشداوریهای ماتریالیسم تاریخی حضور دارد.
۳. ایدئولوژی یک نظام فکری کم و بیش آگاهانهاست («ایدئولوژی نظری»).
این تعبیری محدود از ایدئولوژی است که دو مورد بالا را زیر پوشش میگیرد. این تعبیر تا دهه ۱۹۶۰ میلادی برداشت غالب از مقوله ایدئولوژی در بحثهای فلسفی و سیاسی بود.
در این تعریف، ایدئولوژی نظامی است از باورها که قسمتی از آن به صورت آگاهانه توسط فرد انتخاب میشود و قسمتی از آن به صورت ناخودآگاه در اجتماع توسط فرد کسب میشود.
۴. ایدئولوژی رسانه کمابیش ناآگاهانه رفتارهای مرسوم محسوب میشود («ایدئولوژی عملی»).
این تعریفی مبسوط است که توسط مارکس مطرح شدهاست و بعدها آنتونیو گرامشی و لویی آلتوسر آن را توسعه دادهاند. این برداشت، از دهه ۶۰ به بعد مقبولتر بودهاست
این تعریف ادامه تعریف مارکسیستی از ایدئولوژی است با این تفاوت که ایدئولوژی را آگاهی کاملا کاذب نمیداند بلکه قسمتی از آن را که ناآگاهانهاست را مسئول قسمتی از عملکرد انسانها در جامعه میداند
این تعبیرهای متفاوت که از ایدئولوژی شدهاست از نظر دستگاههای معرفتشناسانه ایدئولوژی، شمولِ جامعه شناسانه آن، کارکرد، صورت سیاسی، استلزامات ایدئولوژی، و ویژگی ذهنی-روانشناسانه یا عینی-اجتماعی آن با هم تفاوت دارند
تئون وندایک زبانشناس انتقادی برجسته هلندی تحقیقات زیادی راجع به مفهوم ایدئولوژی داشتهاست. وی معتقد است که ایدئولوزی بعنوان نظامی از باورها تعاریف گوناگونی را داشتهاست اما آنچه در تمامی این تعاریف مشترک است این است که ایدئولوژی در حافظه جمعی افراد قرار میگیرد و در نتیجه ایدئولوژی جنبهای شناختی و روانی دارد.[
حسن امرائی عبدولی؛نظریه پرداز سیاسی معاصر ایران؛در کتاب مهندسی سیاست،پیرامون ایدئولوژی و سیاست اینگونه گفته است:
ایدئولوژی سیاسی که فلسفه سیاسی تابع آن است،به مجموعه ای از اعتقادات کلی و انسجام یافته در مورد جهان،جایگاه انسان در آن و بررسی حال و احوال جاری جهان و مقتضیات زندگی انسان و نهاد قدرت در جامعه انسانی و دیگر مسائل مرتبط با آن گفته می شود
در آخر بگویم که:واژه ایدئولوژی نخستین بار توسط آنتوان دو تراسی فیلسوف و اشرافزاده فرانسوی دوران روشنگری به کار رفت
محمد بئی 93/8/6.