فراموش کردم
رتبه کلی: 3678


درباره من

....................................................
.......بر نارفیقان شرم باد ..................
Reza-jafari (ead-earan )    

آه که چقدر از بی معرفتها دلگیرم

درج شده در تاریخ ۹۳/۱۱/۲۴ ساعت 13:37 بازدید کل: 129 بازدید امروز: 129
 

 

سلام .. این تقدیم به همه کسانی که یا تنها موندن و یا با نیرنگ یک یا چندنفر از یه گروه جدا شدند...... گاهی وقت ها ما اصل رو ول میکنیم میچسبیمبه حاشیه .

 

آه که چقدر دلم از بی معرفتی آدم ها می گیرد . نمی دانم این رسم روزگاراست یا رسم آدم ها ، که تا یادشان نکنی یادت نمی کنند . خیلی سخت استکسانی که دوستشان داری - صادقانه و از عمق وجودت- ، بی رحمانه - و شاید همندانسته - قلبت را تکه تکه کنند. خیلی انتظار بزرگی است این که بخواهیعزیزانت جویای احوالت باشند.

 

چند وقتی است از بودن توی جمع عذاب می کشم.اینجور وقت ها بیش تر احساستنهایی می کنم .سخت تر از اینکه دنیای همه ی ادم های دور و برت با دنیایتو زمین تا اسمان فرق داشته باشد ؟! شاید باید به تنهایی خو کرد . شایدباید او را فهمید .

 

خیلی آدمِ اهل ارتباطی نیستم . شمار دوستانم هم شاید بیش تر از انگشتان یکدست نباشد . تا دنیای کسی را نزدیک به دنیای خودم نبینم اجازه نمی دهمپایش را توی دنیایم بگذارد. این که می گویم دوست یعنی دوست صمیمی - یاشاید دوستی که من فکر می کنم صمیمی است - ... این که می گویم دوست یعنیمحرم ... یعنی کسی که می توانم دنیایم را با او قسمت کنم ... این که میگویم دوست یعنی ... یعنی دوست دیگر ... دوستی که با او به تنهایی بهاندازه ی یک دنیا شادی .

 

حالا چه شده که انقدر دلم گرفته نمی دانم . شاید دلمن کوچک شده ، شاید هم آن ها بی معـ... ( نمی توانم تمامش کنم .....)

 

بگذار این چند خط را برای تو بنویسم .برای تو که به جرئت می توانم بگویماولین کسی بودی که «دوست» را برایم معنا کرد ... برای تو که فکر می کنیاین فاصله های لعنتی می توانند فاصله ی دل آدم ها را هم زیاد کنند ...برایتو که شیطنت های شیرینت را دوست دارم ... برای تو که هیچ وقت نخواستیبفهمی آدمی نیستم که برای دل خوش کرن دوستانم بهشان بگویم دوستشان دارم ... نخواستی بفهمی که وقتی می گویم «دوستت دارم » یعنی دوستت دارم ... میشود این یک بار را بفهمی .

سلام .. این تقدیم به همه کسانی که یا تنها موندن و یا با نیرنگ یک یا چندنفر از یه گروه جدا شدند...... گاهی وقت ها ما اصل رو ول میکنیم میچسبیمبه حاشیه .

آه که چقدر دلم از بی معرفتی آدم ها می گیرد . نمی دانم این رسم روزگاراست یا رسم آدم ها ، که تا یادشان نکنی یادت نمی کنند . خیلی سخت استکسانی که دوستشان داری - صادقانه و از عمق وجودت- ، بی رحمانه - و شاید همندانسته - قلبت را تکه تکه کنند. خیلی انتظار بزرگی است این که بخواهیعزیزانت جویای احوالت باشند.

چند وقتی است از بودن توی جمع عذاب می کشم.اینجور وقت ها بیش تر احساستنهایی می کنم .سخت تر از اینکه دنیای همه ی ادم های دور و برت با دنیایتو زمین تا اسمان فرق داشته باشد ؟! شاید باید به تنهایی خو کرد . شایدباید او را فهمید .

خیلی آدمِ اهل ارتباطی نیستم . شمار دوستانم هم شاید بیش تر از انگشتان یکدست نباشد . تا دنیای کسی را نزدیک به دنیای خودم نبینم اجازه نمی دهمپایش را توی دنیایم بگذارد. این که می گویم دوست یعنی دوست صمیمی - یاشاید دوستی که من فکر می کنم صمیمی است - ... این که می گویم دوست یعنیمحرم ... یعنی کسی که می توانم دنیایم را با او قسمت کنم ... این که میگویم دوست یعنی ... یعنی دوست دیگر ... دوستی که با او به تنهایی بهاندازه ی یک دنیا شادی .

حالا چه شده که انقدر دلم گرفته نمی دانم . شاید دلمن کوچک شده ، شاید هم آن ها بی معـ... ( نمی توانم تمامش کنم .....)

بگذار این چند خط را برای تو بنویسم .برای تو که به جرئت می توانم بگویماولین کسی بودی که «دوست» را برایم معنا کرد ... برای تو که فکر می کنیاین فاصله های لعنتی می توانند فاصله ی دل آدم ها را هم زیاد کنند ...برایتو که شیطنت های شیرینت را دوست دارم ... برای تو که هیچ وقت نخواستیبفهمی آدمی نیستم که برای دل خوش کرن دوستانم بهشان بگویم دوستشان دارم ... نخواستی بفهمی که وقتی می گویم «دوستت دارم » یعنی دوستت دارم ... میشود این یک بار را بفهمی .

تاریخ آخرین ویرایش مطلب: تاریخ آخرین ویرایش: ۹۳/۱۱/۲۴ - ۱۳:۳۸
اشتراک گذاری: تلگرام فیسبوک تویتر
برچسب ها:

1
1


لوگین شوید تا بتوانید نظر درج کنید. اگر ثبت نام نکرده اید. ثبت نام کنید تا بتوانید لوگین شوید و علاوه بر آن شما نیز بتوانید مطالب خودتان را در سایت قرار دهید.
فراموش کردم
تبلیغات
کاربران آنلاین (2)