اری از نور متب احول خدایم................. من چشمه ای جوشان از خون خدایم..............سیاره ای در دامنه ی شمسول زحایم
قربانی راه شهید کربلایم.......................شمشیر بران علی مرتضایم............................من قاسم نجل امام مجتبایم......
من سیزده سال دو امامم.......................من فرزند خورشیدم ولی ماه تمامم.............از سر تا پا ایینه ی خیرول عنامم......
بین بنی هاشم درخشیده است نامم..............من قاسم نجل امام مجتبایم..................من از همان طفلی پدر از دست دادم.....
آه یتیمی شعله میزد بر نهادم.................از کودکی درس وفا داده اند یادم...............گه بر روی دامان زینب سر نهادم....
گه بود روی شانه ی عباس جایم..............از خورد سالی کودکی رزمنده بودم..........تنها به امید شهادت زنده بودم........
از مهر مولایم حسین اکنده بودم..............از شوق جانبازی به تو طوفنده بودم........