تاثیر مدیریت ارجح بر عملکرد سازمان ها

تاثیر مدیریت ارجح بر عملکرد سازمانها ***********************
در دنیای واقعی وکنونی، تربیت وآموزش مداوم نیروی انسانی در سازمان های مختلف ازجمله آموزش وپرورش دارای اهمیت وجایگاه خاصی است. بطوریکه پرداختن به آموزش کارکنان، بویژه در سطح مدیریتی با برنامه ریزی های دقیق وحساب شده می تواند باعث بهبود کارائی واثر بخشی در هر سازمان شود.بدیهی است در یک نظام آموزشی سنجیده وعقلانی که مبتنی بر هدف وبرنامه عمل می کنند وظایف و فعالیتهای امور دولتی واداری نباید به افراد فاقد تخصص ومهارت های لازم در رشته مدیریت سپرده شود. بایستی پیش بینی ها واقدامات مستمر وموثری در زمینه تربیت نیروی انسانی مفید وکاردان صورت گیرد. بنابراین آماده شدن برای حرفه ای معین، مستلزم صرف وقت و هزینه برای آموزش های تخصصی ومدیریتی می باشد. یعنی هر سازمان به افراد آموزش دیده و با تجربه نیاز دارد تا بتواند ماموریت سازمانی خود را به انجام برساند.اگر توانائی های کارکنان موجود پاسخگوی این نیاز نباشد در اینصورت سازمان برای رسیدن به خواسته ها واهداف مورد نظردچار بحران خواهد شد و به نتیجه نخواهد رسید ناگذیر باید سطح مهارتها و توانائی ها ودانش کارکنان موجودرا در جهت بهبود شرایط ارتقا دهد و از آن جایی که رسالت و وظیفه محوله بر آموزش وپرورش اقتضا می کند مدیران ومسئولین آن، همان عناصر هدایت کننده وجهت دهنده به سایر افراد سازمان می باشند.در حصول اهداف سازمانی، اثربخشی و کارائی نقش حیاتی ومهم دارند زیرا عملکرد مدیران در آموزش وپرورش همانند سایر سازمانها بر عملکرد افراد ونهایتاً خود سازمان وسپس بر جامعه تاثیر دارد.معیار هایی برای داشتن یک مدیریت ارجح در سازمانها و ادارات لازم وضروری است. که این معیارها عیارتند از:
معیار اول، یک فلسفه مدیریتی ارجح این است که فلسفه انتخابی باید ارزش محوری را در فلسفه وجود و شکل گیری جامعه ایجاد کند.یعنی از نقطه (چرا هستم) جهت گیری سازمان را مشخص کند.
معیار دوم ،فلسفه مدیریتی انتخاب شده برای همه قابل درک باشد بدین معنی درک آن متاثر از موقعیت سازمانی، دانش مدیریتی و یا سواد افراد باشد بطوریکه برای هر شخصی با هر موقعیتی قابل درک بوده و بتواند بر اساس درک درست آن، نقش خود را در جهت گیری سازمان ایفا نماید.
معیار سوم ، فلسفه انتخاب شده مدیریتی باید بتواند همه ابزار وعناصر یک سازمان رابعنوان یک سیستم با هم، هماهنگ و هم جهت نماید و به تعامل آن جهت دهد.
معیار چهارم ،فلسفه انتخابی مدیریت باید جو سازمانی را به یک جو یادگیری تبدیل کند.که در این صورت این معیارهمان مدیریت ارجح است.
معیار پنجم، برای انتخاب فلسفه مدیریتی مناسب، این است که بتواند بدون «اعمال زور» قدرت تصمیم گیری، اقدام و تاثیر گذاری را از رأس سازمان به قاعده آن منتقل نماید .
بنابراین توسعه و پیشرفت هر جامعه یا کشوری مستلزم داشتن فلسفه مدیریتی ارجح است تا در پرتوی آن با برنامه ریزی های استراتژیک و پویا با اتّکا بر تصمیمات منطقی ، معقول وتکیه بر مدیریتی صحیح واصولی بتوان تاثیر عملکرد سازمانها را برعملکرد افراد و جامعه مدیریت کرد.و نهایتاً به ترقی و پیشرفت بهینه دست یافت.
تهیه و تدوین:
عیسی نسیمی فر
دانشجوی کارشناس ارشد مدیریت