
در حیرتم ، تو روح منی یا تن منی ؟
ای مثل خواب ساده ی تعبیر کردنی
من را به اوج می بری یکروزعاقبت
امروز اگر چه دور و برم پیله می تنی
زود است باز توبه ی من را بهم زند
رقص نسیم و جلوه ی چین چین دامنی
آنقدر نازکی که جهان در تو ظاهر است
ترسم نگاه هم بکنم ساده بشکنی
با اینکه در سکوت خودم آب می شوم
داری تمام عشق مرا داد می زنی
صد بار از زبان تو بابا شنیده ام
یک بار کافی است بگو دختر منی
سخت است آرزوی خودم را رها کنم
تلخ است تن به مرگ سپارد تهمتنی
شاعر احسان اکابری
برای برادرزاده ام زهرا که زندگی من رو با ورود خودش زیر و رو کرد