|
رتبه کلی: 4253
|
|
درباره من .من می دونم که تو خوبی
اما می دونم که خيلی خوب نيستی
می دونم که دوست دارم
اما مطمئنم که خيلی دوست ندارم
می دونم که خيلی قشنگی
اما باور دارم که خوشکل تر از تو زياد هست
می دونم که عاشقتم
ولی اگه يکی پيدا بشه می تونم دوباره عاشق بشم
اما تو نمی دونی که من گاهی...
بيشتر وقت ها...
هميشه ....
دلم واست تنگ می شه
|
لحظه ها
ارزش *يك سال* را دانش آموزى كه مردود شده مى داند.ارز ش *يك ماه* را مادرى كه فرزندى نارس به دنيا آورده مى داند.ارزش *يك هفته* را سردبير يك هفته نامه مى داند.ارزش *يك ساعت* را عاشقى كه انتظار معشوقش را مى كشد.ارزش *يك دقيقه* را شخصى كه از...قطار جا مانده.ارزش *يك ثانيه* را آنكه از تصادفى مرگبار جان در...
تاریخ درج:
۹۱/۰۹/۲۰ - ۱۲:۵۵ 1 نظر , 398
بازدید
واقعیت
حواست کجاست دختر !اینجا سالهاست که خندیدن بی حیایی به حساب میاد ...یه کم اخم کن ...سیاه بپوش ...به خودت نرس ...سرت رو بنداز پایینشاید بگن این دختر یه کم حجب و حیا داره
...
تاریخ درج:
۹۱/۰۹/۲۰ - ۱۲:۴۸ 1 نظر , 418
بازدید
del neveshte
حــــــــُرمـــــــت که شکـست..ببخــشید گفتن بیهودست...پس حرمتـــ نگه دار !...
تاریخ درج:
۹۱/۰۹/۲۰ - ۱۲:۳۵ 1 نظر , 379
بازدید
یه دنیا دلم گرفته
درد داردوقتی می رودو همه می گویـند : دوستت نداشت!!!و تونمی توانی به همه ثابت كنیكه هرشب...
با عاشقانه هایش خوابت می كرد......
...
تاریخ درج:
۹۱/۰۹/۱۹ - ۲۰:۵۲ 3 نظر , 383
بازدید
دوست دارم بدانم بهشت و جهنم چه شکلی هستند؟
یک مرد روحانی، روزی با خداوند مکالمهای داشت: خداوندا! دوست دارم بدانم بهشت و جهنم چه شکلی هستند؟ خداوند آن مرد روحانی را به سمت دو در هدایت کرد و یکی از آنها را باز کرد؛ مرد نگاهی به داخل انداخت. درست در وسط اتاق یک میز گرد بزرگ وجود داشت که روی آن یک ظرف خورش بود؛ و آنقدر بوی خوبی داشت که د...
دوستت دارم اما ای کاش.......
با اینکه می دانم دوست داشتن گناه است دوستت دارم با اینکه می دانم پرستش کار کافر است می پرستمت با اینکه می دانم آخر عشق رسوایی است عاشقت می شوم پس گناهکارم ، کافرم ، رسوایم ولی همچنان دوستت دارم
روزهای زندگی ام گرم میگذرد با تو ،به گرمای لحظه هایی
...
حتما بخونین
مرد و زن جوانی سوار بر موتور در دل شب می راندند. آنها عاشقانه یکدیگر را دوست
داشتند.
زن: یواش تر برو, من می ترسم
مرد : نه, اینجوری خیلی بهتره
زن : خواهش میکنم, من خیل...
داستان کوتاه
یک بار دختری حین صحبت با پسری که عاشقش بود ، ازش پرسید :
چرا دوستم داری ؟ واسه چی عاشقمی ؟
دلیلشو نمی دونم ... اما واقعا دوستت دارم .
تو هیچ دلیلی رو نمی تونی عنوان کنی ... پس ...
...
هیچ وقت نفهمیدم چرا درست کسی که فکر میکنی با بقیه فرق داره تنهات میذاره
...
تاریخ درج:
۹۱/۰۳/۲۹ - ۲۱:۵۲ 7 نظر , 380
بازدید
|
چگونگی درج آگهی در سایت و قسمت تبلیغات
سایت و اپلیکیشن آموزش زبان انگلیسی urg.ir
|