فراموش کردم
رتبه کلی: 935


درباره من


«««بِسمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحِیمِ
به نام خداوند بخشنده مهربان

اللَّهُمَّ کُن لِوَلِیِّکَ الحُجَهِ بنِ الحَسَن
خدایا، ولیّ ات حضرت حجّه بن الحسن

صَلَواتُکَ علَیهِ و عَلی آبائِهِ فِی
که درودهای تو بر او و بر پدرانش باد

هَذِهِ السَّاعَهِ وَ فِی کُلِّ سَاعَهٍ
در این لحظه و در تمام لحظات

وَلِیّاً وَ حَافِظاً وَ قَائِداً وَ نَاصِراً وَ
سرپرست و نگاهدار و راهبر و یاری گر

دَلِیلًا وَ عَیناًحَتَّی تُسکِنَهُ أَرضَکَ
و راهنما و دیدبان باش، تا او را به صورتی

طَوعاً وَ تُمَتعَهُ فِیهَا طَوِیلا"

که خوشایند اوست ساکن زمین گردانیده،
و مدّت زمان طولانی در آن بهرهمند سازی»»»»
آلبوم: عروسک
   
عنوان: تا آخرشو بخون ضرر نمیکنی...
تا آخرشو بخون ضرر نمیکنی...
کد برای مطالب، وب سایت و وبلاگ: بازدید کل: 53 بازدید امروز: 48

این تصویر توسط موسی اصلانی بررسی شده است.
توضیحات:

عروسک پارچه ای می گوید: اگر خدا برای یک لحظه یادش می رفت که من یک عروسک پارچه ای هستم و به من یک ذره زندگی می بخشید، احتمالا هر چه را که به فکرم می رسید بر زبان نمی آوردم، اما به هرچه می گفتم فکر می کردم.






هر چیز را نه به خاطر قیمتش، که به خاطر معنایش ارزش گذاری می کردم.

کم می خوابیدم و بیشتر به رویا فرو می رفتم، چون می دانم هر دقیقه که چشمانمان را می بندیم، شصت ثانیه نور را از دست می دهیم.

وقتی دیگران توقف می کردند، راه می افتادم. وقتی دیگران در خواب بودند، بیدار می شدم. وقتی دیگران حرف می زدند، گوش می کردم.

اگر خدا یک ذره زندگی به من عطا می کرد، ساده لباس می پوشیدم، دمر جلوی آفتاب دراز می کشیدم و نه جسمم را که تنها روحم را عریان می کردم.

به بچه ها بال می دادم، اما می گذاشتم خودشان پرواز را بیاموزند.

به سالخوردگان، به سالخوردگان می آموختم که مرگ با پیری در نمی رسد، بلکه با فراموشی می آید.

چقدر من از شما آدم ها چیز آموخته ام...

آموخته ام که همه مردم می خواهند بر فراز بلندی ها و کوه ها زندگی کنند، بی آنکه بدانند خوشبختی واقعی در شیوه بالا رفتن از سربالایی نهفته است و نه رسیدن به آن.

آموخته ام که وقتی یک نوزاد تازه به دنیا آمده، برای اولین بار انگشت پدرش را در دست کوچکش می فشارد، او را برای همیشه گرفتار می کند.

خدای من، من اگر قلب داشتم...

یک روز نمی گذاشتم بگذرد، بی آنکه به مردم بگویم عشق زیباترین هدیه خداوند است.

من خیلی چیزهاست که از شما آدم ها یاد گرفته ام، اما در واقع اینها کمکی به من نمی کنند، چرا که وقتی مرا در چمدان تنهاییم، در یک گوشه بگذارند، خواهم مرد.
 
درج شده در تاریخ ۹۲/۱۰/۱۸ ساعت 12:47
برچسب ها:
اشتراک گذاری: تلگرام فیسبوک تویتر
تبلیغات

1
1


لوگین شوید تا بتوانید نظر درج کنید. اگر ثبت نام نکرده اید. ثبت نام کنید تا بتوانید لوگین شوید و علاوه بر آن شما نیز بتوانید مطالب خودتان را در سایت قرار دهید.
فراموش کردم
کاربران آنلاین (2)