درباره من
سلام خدا جون
من اومدم ولی با چشم گریون داره چی میشه خداجون
چرا همه چی بهم ریخت چرا یه خوشی به من نیومده
ازت گله دارم خدا جون خیلی گله دارم تو بیشتر از همه از دلم خبر داری
پس چرا کمکم نمیکنی ای کاش از این دنیا راحت میشدم به کی شکایت کنم آره بگو دیگه
به کی شکایت کنم که حرفمو بفهمه دلم خیلی گرفته از بغض دارم خفه میشم
از نامردیهای همه از این که هر چی خواستم بهم ندادی
خیلی بدبختم خدایا خیلی ...................
یادته یه روزی بهم گفتی :
هر وقت خواستی گریه کنی برو زیر بارون که نکونه یه نامردی اشکاتو ببینه وبهت بخنده .
گفتم:
اگه بارون نباره چی ؟
برگشتی و گفتی :
اگه چشمهای تو بباره اسمون هم گریش میگیره .
گفتم :
یه خواهش ازت دارم وقتی که چشمهای من میخواد بباره میشه تنهام نذاری ؟
گفتی : به چشم ..................
اما حالا دارم گریه میکنم ولی اسمون نمیباره تو هم اون دور وایسادی و بهم میخندی .ته نامردیه به خدا
بـــهم گفت که دوســـتم داره
بـــهم گفت مـــنو مـــیخواد
بـــهم گفت اگه پاش باشه ته ِحادثه مـــیاد
بـــهم گفت که نفس هاشم اگه باشم مـــیمونه
بهم گفت شور بودن رو توی نگام مـــیخونه
دروغ گفت ...دروغ گفت ...
دل آدما... شیشه نیست که روی آن " هــــــا " کنیم بعد با انگـــشت یه قــــلب بکشیم و وایسیم آب شـــدنش رو تماشــــا کنیم و کیـــــف کنیم !!! رو شیشه نـــازک دل آدمـــا اگـــه قلبـــــــــی کشیدی باید مــــــــردونه پـــــــاش وایســــتی!!