هیزم شکنی مشغول قط کردن یه شاخه درخت بالای رودخونه بود.....
وقتی درحال گریه کردن بود....یه فرشته اومدوازش پرسید:چراگریه میکنی؟
هیزم شکن گفت:تبرم تورودخونه افتاده.....
فرشته رفت وبایک تبرطلایی برگشت واز هیزم شکن پرسید:آیااین تبرتوس؟
هیزم شکن جواب داد:نه
فرشته دوباره ب زیرآب رفت وبایک تبرنقره ای برگشت وپرسیدآیااین تبرتوس؟
دوباره هیزم شکن جواب داد:نه.......فرشته باردیگرباتبرآهنی برگشت وپرسید:این براتوس؟.........هیزم شکن گفت:بله..!
فرشته ازصداقت مردخوشحال شدو3تبررابه اودادومردروانه خونه شد.....روزی مردبازنش کنارهمان رودخانه راه میرف ک زنش افتادداخل همان رود.....مردگریه میکرد.....فرشته اومدوپرسید:چراگریه میکنی؟....مردگفت:آه فرشته زنم افتاددرون رود....فرشته رف زیرآب وباجنیفرلوپزبرگشت وگف این زنته؟؟.....مردفریادزد:اوه....آره!.....فرشته عصبی شدوگف توتقلب کردی ونامردیه!هیزم شکن گفت:منوببخش فرشته.....ببخش...اگرمن به جنیفرمیگفتم نه تومیرفتی باکاترین برمیگشتی ومن بازمیگفتم نه میرفتی وبازنم برمیگشتی و من میگفتم آره این زنمه......اون وخ تو3تاروبه من میدادی ومن 3تارونمیخواستم....من فقیرم وتوان ندارم برانگهداری 3تازن.....به همین دلیل بوداین بارگفتم آره.......
نکته اخلاقی:
وقتی مرددروغ میگه به خاطره یک نکته شرافت مندانه ومفیده