بسمه تعالی:به زبان ساده می توان گفت:جعفرسلیمانی کیا فرزندحسین درتیرماه۱۳۴۳دریکی ازمحله های قدیمی شهرتبریز(محله سرخاب)دیده به جهان گشود.اودومین فرزندیک خانواده ده نفره بود.بااینکه هیچ یک ازوالدینش باسوادنبودند او علاقه فراوانی به خواندن ونوشتن داشت.دردوره راهنمایی وقتی معلم اورابرای خواندن انشاء به جلوی تخته سیاه می خواند.بعدازاتمام انشاءدفترش رابرای دادن نمره می خواهد.متوجه می شوددفترخالی است و او انشایش رابدونه اینکه نوشته باشدخوانده است.استعدادنوشتن رادراو می یابد.وتمامی کتابهای کتابخانه اش را به شاگردبا استعدادش هدیه میدهد.بعدازآن سلیمانی کیاباکمک معلم خودشروع به نوشتن داستانهای کوتاه وچاپ آن درنشریه مدرسه ومجله رشدمیکند.علاقه بیش ازحد او به کتاب وکتابخوانی طوری بودکه تمام پول توجیبی خود را برای خرید کتاب ومجله خرج می کردو بعد از اتمام دوره دبیرستان به خدمت مقدس سربازی می رودچون زمان جنگ بود درخط مقدم جبهه به دفاع ازمیهن اسلامی خویش می پردازد او چندین بار با اصابت ترکش مجروح می شود وپس ازبهبودی به جبهه بازمی گردد.پس از پایان جنگ وبازگشت از جبهه شروع به نوشتن خاطرات جنگ ومبارزه هم رزمانش می پردازد.داستان آفتابگردان، بوی ماه وشلمچه رابه قلم تحریردرمی آورد این داستان یکی ازاثارقدرتمند و دقیق ازدوران خدمت او درجبهه های نبرداست.وی چون به شغل معلمی علاقه بسیارداشت واردنهضت سوادآموزی شده ودرروستاهای دورافتاده به خدمت می پردازد.سلیمانی کیا بسیارانسان ساده،صادق ومهربان بود به تمامی افراد اطراف خود به خصوص شاگردانش عشق می ورزید.چندین سال در روستاهای مختلفکه بدون حتی کمترین امکانات رفاهی به تدریس پرداخت.داستان ،کبک، بهترین داستانی است که زندگی یک روستای ساده رابه نثردرآورده است هم زمان بااین ازخودگذشته گیها به ادامه تحصیل پرداخت وبه استخدام اداره آموزش وپرورش درآمد.ازآنچه که داشت راضی وخوشنود بود بیشتر وقت خود را صرف نوشتن داستان وترجمه میکرد.وچندین تن ازنویسنده گان مشهور ترکیه را در ایران معرفی کرده است.او در زمینه ترجمه داستانهای اسطوره ای ادبیات ترکیه تخصص داشت.داستان، دده قورقود، از معروفترین کارهای ادبی سلیمانی کیا به شمار میرود.وهمچنین از اثارترجمه شده او غریبه،بدرانه،ناقه سفید،درجستوجوی شهری بدونه دیوانه،مار،عروس سیاه پوش،قانون ایلیاتی،کوتوله....وصدهاترجمه دیگر.وازنوشته های خوداونیز اثاری همچون کتاب آشنای آسمان، علمدار،وصیت نامه شهیدان جنگ تحمیلی،نمایش نامه وفیلم نامه های متعدد،خودآموزترکی آذری واستانبولی،مقالات مختلف و همکاری نزدیک با روزنامه ها و مجله های ادبی سراسری کشور.سلیمانی کیاعلاوه برتدریس ونویسنده گی به کار کارگردانی نیزمی پرداخت.وفیلم کوتاه، لبخندزندگی، و، بامیه، از اثار او بود که دست تقدیرفرصت نمایش آنها را بر روی پرده نداد.سلیمانی کیا وابسطه گی بسیاری به مادرش داشت وپس ازفوت مادر به بیماری افسرده گی مبتلا شد.ومدتی دست از نوشتن کشید.سلیمانی کیا به قلم نویسنده شهیر بی نظیری بود که درجهت جاانداختن فرم داستان کوتاه وترجمه تلاش فراوان به خرج داد و برای تبدیل شدن به یک نویسنده حرفه ای از هیچ کوششی فروگذاری نکرد سلیمانی کیاهمواره ازدوستانش آقایان شیرزادی-امرای و رهگذر بعنوان دانشمندان ادبیات ایران زمین یاد می کرد.او در۱۳خرداد۹۱ بعداز ظهر روزشنبه ساعت۱۷ براثرانفجار گاز درخانه محقرخود به دیارباقی شتافت ودرقبرستان شنب غازان همچون زندگی ساده اش غریبانه و بدون هیچ تشریفاتی به خاک سپرده شد روحش قرین رحمت باد. اسفا :قلمش تنهاماند آیامیتوان امیدواربودکه معلمی تمامی کتابهای کتابخانه اش رابه شاگرد خودهدیه دهد تا زمینه ای برای ظهورنویسنده ای دیگرفراهم شود......؟