با كسب اجازه از همه آقا پسرهاي مثبت شهر
اين خيابون معلم شمالي هم،خوب تو دل جووناي ميانه واسه خودش جا باز
كرده!!!
آخه غروب كه ميشه از همه نقاط شهرهر كي علافه وسر درگم، با تيپ هاي همچين تو ذوق زننده!!
(موهاي برق زننده وخيس،البته بابام ميگه خيس نيست بلكه خيس به نظر مياد،شلوار جين كه از خط كمرش پايين تروجيباش پشت پاهاش افتاده وپاچه شلوارش كار مغازه دار رو راحت كرده آخه زمين و جارو مي كشه.پيرهنش كه انگار با تابلو تبليغاتي جاشون عوض شده!!)
ميان تو اين خيابون كه بقول خودش يه كم حال كنند!!
نميدونم چندين مرتبه اين مسير و بالا وپائين مي رن؟؟ولي نكته اين جاست كه در اين بين گاها شاهد بگو مگو ودر گيري ميان اين افراد هستيم كه هميشه با ديدن اين صحنه ها ياد اين نوشته طنز مي افتم كه:
دختري با پسري در خيابان مي رفت،كسي به دخترك متلك گفت،پسر غيرتي شد، به فرد معترض گفت((بدي))دختر گفت((تو كه كشتيش))
راستي اگه به زمان پدر ومادرمون بر مي گشتيم و همچين موردي پيش مي اومد،
فكرمي كنيد چه ديالوگ هايي رد وبدل مي شد؟واكنش چه بود؟؟؟؟