فراموش کردم
رتبه کلی: 342


درباره من
«« الهه »» (emadvahdan )    

تو باور نکن...

درج شده در تاریخ ۹۲/۱۱/۱۵ ساعت 23:07 بازدید کل: 123 بازدید امروز: 65
 


...


تو باور نکن اما من عاشقم
به یادم هست آن سوز زمستان را عزیز
که چون خورشید بر یخ بسته جان من دمیدی
بیادم هست آن پاییز غمزا را که
 تنها بودم و تنها ، تو اما ناگهان از راه رسیدی
کبوتر وار از این شاخه به آن شاخه پریدی
مقصد، از مقصود ماهم دور تر
راه ناهموار بود و همسفر ناجورتر
در نهایت ،بی نهایت خفته بود
دل مردد بود ،و هم آشفته بود
آسمان تاریکتر هر لحظه شد
گفتگوها از جنس باران شد
جز جدایی چاره ایی بهتر نبود...؟؟؟
یا لحظه ایی شیرینتر از آخر نبود...؟

 

تاریخ آخرین ویرایش مطلب: تاریخ آخرین ویرایش: ۹۲/۱۱/۱۵ - ۲۳:۰۷
اشتراک گذاری: تلگرام فیسبوک تویتر
برچسب ها:

1
2
3
1 2 3


لوگین شوید تا بتوانید نظر درج کنید. اگر ثبت نام نکرده اید. ثبت نام کنید تا بتوانید لوگین شوید و علاوه بر آن شما نیز بتوانید مطالب خودتان را در سایت قرار دهید.
فراموش کردم
تبلیغات
کاربران آنلاین (1)