فراموش کردم
لطفا تایپ کنید...
رتبه کلی: 814


درباره من
موجود موعود (emam-mahdi )    

همسر داری شهید زین الدین/خاطره ای کوتاه از همسر شهید

درج شده در تاریخ ۹۲/۱۰/۲۷ ساعت 14:23 بازدید کل: 216 بازدید امروز: 192
 

همسر داری شهید زین الدین/خاطره ای کوتاه از همسر شهید

افسران - همسر داری شهید زین الدین/خاطره ای کوتاه از همسر شهید

ساعت ده ، یازده شب بود که اومد خونه .
حتی لای موهاش هم پر از شن بود!
سفره رو انداختم تا شام بخوریم،
گفتم: تا شما شروع کنی ، من میرم لیلا رو بخوابونم!
گفت: نه! صبر می‌کنم تا بیای با هم شام بخوریم ... ...
وقتی برگشتم دیدم پوتین به پا خوابش برده !
داشتم پوتین هاش رو در می‌آوردم که بیدار شد،
گفت: داری چیکار می‌کنی؟ می خوای شرمنده‌ام کنی؟
گفتم: نه! آخه خسته ای !
سر سفره نشست و گفت: تازه می‌خوام با هم شام بخوریم ...

http://www.afsaran.ir/profile/mamink

این مطلب توسط موسی اصلانی بررسی شده است. تاریخ تایید: ۹۲/۱۰/۳۰ - ۰۰:۰۲
اشتراک گذاری: تلگرام فیسبوک تویتر
برچسب ها:

1
1


لوگین شوید تا بتوانید نظر درج کنید. اگر ثبت نام نکرده اید. ثبت نام کنید تا بتوانید لوگین شوید و علاوه بر آن شما نیز بتوانید مطالب خودتان را در سایت قرار دهید.
فراموش کردم
تبلیغات
کاربران آنلاین (1)