با روزهء خندیدنِ در هر دو جهانم
تا وقت اذان لب تو در رمضانم
ثابت شده این تا که نباشی به بر من
با حال بدِ هر شب خود در خفقانم
وقتی که نباشد خبر از مرهمِ بوسه
باید چه کند با لب خونین یرقانم
با مردن احساس دلم بعدِ جدایی
مفلوکِ همین عشقِ دچارِ سرطانم
باید بروم از خود و بازیِ تو بیرون
سنگین شده اما به خیالت چمدانم
#مهدی_جعفریان