چند وقت که برات اهمیت نداره گریه های من خلوت شبات دیگه شده غریبه با صدای من
زندگی تو از آرزو و حال و روز من جداست حالا که تو شندی یه آدم غریب و سرد بی هواس
من از این شهر میرم شهری که ستاره هاش خاموش معشوق عاشقش رو می فروشه به هیچ و پوچ زندگی
من از این شهر میرم شهری که به ظاهر آشنا زیاده اما تو نمی دونی درد هات رو تو تنهایی به کی بگی
خسته از عروسک ها تو لباس آدم ها تنها و بی صدا گم میشم تو جاده ها میرم بی خداحافظی
بی امید بی هوا از هوای تو جدا دُنبال ستاره ها به سمت نا کجا میرم بی خداحافظی
اون که عاشق تو بود از ته دلش منم اما این روزا بودن و نبودنم فرقی نداره.واسه تو رنگ شب شدی یادت رفته نور هر چراغ روشنی حتی از راه دور پرت می کنه هواست رو
...
من از شهر میرم شهری که گذشته ها و پوشونده خاطرات خوبمون اونجا بوده تو تموم کوچه ها من از این شهر میرم تو بمون و آدم های بی سایه عاشقانه های سرد بی پایه
تو فکر موندنم نباش من از این شهر میرم شهری که ستاره هاش خاموش معشوق عاشقش رو می فروشه به هیچ و پوچ زندگی من از این شهر میرم شهری که به ظاهر آشنا زیاده اما تو نمی دونی درد هات رو تو تنهایی به کی بگی
لوگین شوید تا بتوانید نظر درج کنید. اگر ثبت نام نکرده اید.
ثبت نام کنید تا بتوانید لوگین شوید و علاوه بر آن شما نیز بتوانید مطالب خودتان را در سایت قرار دهید.