فراموش کردم
رتبه کلی: 1220


درباره من
در "نقاشی هایم" تنهاییم را پنهان می کنم...
در "دلم" دلتنگی ام را...
در "سکوتم" حرف های نگفته ام را...
در "لبخندم" غصه هایم را...
دل من...
چه خردساااااال است !!!
ساده می نگرد !
ساده می خندد !
ساده می پوشد !
دل من...
از تبار دیوارهای کاهگلی است!!!
ساده می افتد !
ساده می شکند !
ساده می میرد !
ساااااااااااااا ااااااااده
فاخته (fagte )    

گلشیفته فراهانی: در تهران به پشتم اسید پاشیدند!

درج شده در تاریخ ۹۱/۱۲/۰۲ ساعت 14:04 بازدید کل: 349 بازدید امروز: 179
 
گلشیفته فراهانی: در تهران به پشتم اسید پاشیدند!

گلشیفته فراهانی در گفت و گو با مجله فرانسوی «ابزرواتور» خود را یک مبارز خطاب می کند! این نشریه فرانسوی نیز در مقاله ای در مورد گلشیفته می نویسد: «بازیگری که با ایران مبارزه می کند.»

این بازیگر سابق سینمای ایران که اخیراً با فرح پهلوی همسر دیکتاتور معدوم ایران عکس یادگاری انداخته، در این گفت و گو از فعالیت‌های خود به عنوان بازیگر می‌گوید و اینکه اصغر فرهادی، وقتی او را در فستیوال برلین دیده، مجبور شده با او حرف نزند.

به نظر این بازیگر که ظاهراً غرق در توهماتش است، او «اکنون به یک تهدید» تبدیل شده است!

وی در مورد بازی در فیلم سنگ صبور که حاوی صحنه های غیراخلاقی است، می‌گوید: زن داستان، از این مرد برای آزاد کردن خود استفاده می‌کند و من از این نقش برای آزاد کردن خودم استفاده کردم!

این بازیگر سینما ادامه می‌دهد: «وقتی می‌خواستم از ایران خارج شوم، پدرم دلیل من از این کار را درک نمی‌کرد. به نظرش من همچنان می‌توانستم فیلم‌هایی که دوست دارم را بازی کنم. بعد از ماجرای جایزه سزار، پدرم بی سروصدا نمایشی که می‌خواست اجرا کند را به هم زد. اما اکنون او حامی من است و می‌گوید: « اگر تو بسوزی، همه ما با تو خواهیم سوخت.»

او اشاره ای به واکنش پدرش بهزاد فراهانی در مورد تصاویر غیراخلاقی اش در کلیپ سزار و برخی فیلم های سینمایی نکرده است ، اما آنطور که خود او روایت می کند ظاهراً آقای فراهانی «اکنون حامی» اوست!

همچنین گلشیفته فراهانی در گفت و گو با مجله اکسپرس در رابطه خود با این شخصیت می‌گوید: «این شخصیت مجبور است بر بالین همسرش بنشیند و از او مراقبت کند و در این حین شروع به گفتن رازهای شرم آور خود می‌کند.

او ادامه می دهد: برای خیلی از مسلمان‌ها، حرف زدن با شوهر غیرقابل تصور و ممنوع است!

وقتی خبرنگار از گلشیفته می‌خواهد که خودش داستان را روایت کند، او می‌گوید: « سال ۱۹۹۹، دقیقا در سال‌های ریاست جمهوری محمد خاتمی، من داشتم در یکی از خیابان‌های تهران قدم می‌زدم،. ۱۶ سال داشتم، گرمای هوا ۴۰ درجه بود و من شال سبکی بر سر داشتم… آن روز یک آدم بنیادگرا به پشت من اسید پاشید. بدن من سوخت و شوکه شده بودم!

گلشیفته بدون اینکه بگوید چرا امروز به بیان چنین خاطره ای روی آورده، چنین خاطره خود را به چایان می رساند که «تا یک سال و نیم بعد از آن، من لباس پسرانه می‌پوشیدم، موهای سرم را می‌تراشیدم و صدایم را کلفت کرده بودم»!!…

منبع : کافه سینما
تاریخ آخرین ویرایش مطلب: تاریخ آخرین ویرایش: ۹۱/۱۲/۰۲ - ۱۵:۳۰
اشتراک گذاری: تلگرام فیسبوک تویتر
برچسب ها:

1
1


لوگین شوید تا بتوانید نظر درج کنید. اگر ثبت نام نکرده اید. ثبت نام کنید تا بتوانید لوگین شوید و علاوه بر آن شما نیز بتوانید مطالب خودتان را در سایت قرار دهید.
فراموش کردم
تبلیغات