شخصي به باغ زيبايي مي رود و يك گل سرخ كه شبنمي بر آن نشسته و رنگ و بوي دل انگيزي دارد نظرش را جلب مي كند . دستش را به سمت آن مي برد تا بتواند آنرا لمس كند كه به ناگاه تيغي دستش را مي خراشد . با حيرت مي پرسد : خدايا اين همه لطافت و زيبايي را آفريدي و در كنارش اين تيغ تيز و سخت را گذاشتي ؛ علت اين همه بي سليقگي چيست ؟ باغبان هستي به او جواب مي دهد " اگر اين تيغ نباشد ، تو هرگز به لطافت و نرمي گلبرگ هاي گل سرخ پي نخواهي برد و شكرگزار اين همه زيبايي نخواهي شد زيرا خلقت جهان جمله اضداد است ! "
حال اگر به هستي همچون باغي و به انسان ها همچون گل هاي آن باغ نگاه كنيم ، با گل هاي مختلفي مواجه مي شويم ، گل هاي خوشبو و خوشرنگ كه تيغ هم دارند و گلهايي كه اساسا نه رنگ و بويي دارند و نه تيغي .
به ياد داشته باشيم هر گاه به كسي كه به نوعي درباره ما بدي روا داشته خوب نگاه كنيم ؛ فرشته اي را مي بينيم كه در وجودش سقوط كرده است . آنچنان كه وجود شيطان طعم شكرين حضور خداوند را در كام بندگان مي چشاند ، حضور آدم هاي كاكتوسي نيز شناخت قدر و قيمت انسان هاي خوب است و از آنجا كه هر كس در اين دنيا وظيفه اي بر دوش دارد ، آدم هاي كاكتوسي وظيفه تلخ تري دارند و محبت كردن به آنها ضروري تر است زيرا آنها گل صورتان تيغ سيرتي هستند كه آمده اند تا با تيغ هاي حضورشان انسان هايي كه رنگ و بوي گل مريم را دارند بهتر بشناسيم و اگر به ديده وحدت به هستي نگاه كنيم هر يك از انسان ها برايمان نشانه اي از حضور خدا هستند كه اگر خدا را دوست داشته باشيم ،طبعا ساخته هاي دست او را هم دوست داشته و به آنها مهر مي ورزيم .
اما از مهر ورزي و خوب بودن حرف به ميان آمد . ويژگي هاي خوب بودن دو چيز مي باشند :
محبت كردن بي بهانه به ديگران
بديهاي ديگران را فراموش كردن
تاریخ آخرین ویرایش مطلب: تاریخ آخرین ویرایش: ۹۱/۰۷/۳۰ - ۲۳:۳۴
لوگین شوید تا بتوانید نظر درج کنید. اگر ثبت نام نکرده اید.
ثبت نام کنید تا بتوانید لوگین شوید و علاوه بر آن شما نیز بتوانید مطالب خودتان را در سایت قرار دهید.