فراموش کردم
رتبه کلی: 4446


درباره من
فرزانه هستم.
دانشجو
__________________________
بی تو طوفان زده ی دشت جنونم
صید افتاده به خونم
تو چه سان میگذری غافل از اندوه درونم!
فرزانه صدر (farazaneh )    

مچ گیری زن

منبع : http://pzak.vcp.ir/?cat=b54a
درج شده در تاریخ ۹۰/۰۳/۰۵ ساعت 00:36 بازدید کل: 370 بازدید امروز: 75
 

مردي باهمسرش در خانه تماس گرفت و گفت:“عزيزم ازمن خواسته شده كه با رئيس و
چند تا از دوستانش براي ماهيگيري به كانادا برويم”
ما به مدت يك هفته آنجا خواهيم بود.اين فرصت خوبي است تا ارتقائ شغلي كه منتظرش بودم
بگيرم بنابراين لطفا لباس هاي كافي براي يك هفته برايم بردار و وسايل ماهيگيري مرا هم آماده كن
ما از اداره حركت خواهيم كرد و من سر راه وسايلم را از خانه برخواهم داشت ،
راستي اون لباس هاي راحتي ابريشمي آبي رنگم را هم بردار
زن با خودش فكر كرد كه اين مساله يك كمي غيرطبيعي است اما بخاطر اين كه نشان دهد
همسر خوبي است دقيقا كارهايي را كه همسرش خواسته بود انجام داد..
هفته بعد مرد به خانه آمد ، يك كمي خسته به نظر مي رسيد اما ظاهرش خوب ومرتب بود.
همسرش به او خوش آمد گفت و از او پرسيد كه آيا او ماهي گرفته است يا نه؟
مرد گفت :”بله تعداد زيادي ماهي قزل آلا،چند تايي ماهي فلس آبي و چند تا هم اره ماهي گرفتيم .
اما چرا اون لباس راحتي هايي كه گفته بودم برايم نگذاشتي؟”
جواب زن خيلي جالب بود…
زن جواب داد: لباس هاي راحتي رو توي جعبه وسايل ماهيگيريت گذاشته بودم.

type=text/javascript src="http://www.oxincode.com/showbanneri.php?b=OTY5&a=MQ==&bs=Nw==&s=NDY4eDYw&u=57334&text=1">>

 

تاریخ آخرین ویرایش مطلب: تاریخ آخرین ویرایش: ۹۰/۰۳/۰۵ - ۰۰:۳۶
اشتراک گذاری: تلگرام فیسبوک تویتر
برچسب ها:

1
1


لوگین شوید تا بتوانید نظر درج کنید. اگر ثبت نام نکرده اید. ثبت نام کنید تا بتوانید لوگین شوید و علاوه بر آن شما نیز بتوانید مطالب خودتان را در سایت قرار دهید.
فراموش کردم
تبلیغات
کاربران آنلاین (1)