|
آلبوم:
شهیدان
![]()
کد برای مطالب، وب سایت و وبلاگ:
بازدید کل:
94 بازدید امروز: 93
توضیحات:
برای رد شدن از سیم خار دارها نیاز به یک نفر داشتند
تا روی سیم خاردار ها بخوابد و بقیه از روش رد بشوند، داوطلب زیاد بود قرعه انداختند ، افتاد به نام یک جوان همه اعتراض کردند جز یک پیر مرد ! پیر مرد گفت : چکار دارید قرعه بنامش افتاده دیگه بچه ها از پیرمرد بد به دلشان گرفتند . دوباره قرعه انداختند بازهم افتاد به نام همان جوان جوان بدون درنگ خودش را با صورت انداخت روی سیم خادار بقیه نیروها با بی میلی و اجبار شروع کردن به رد شدن از روی بدن جوان ، همه رفتند جز پیرمرد ! به او گفتند بیا چرا معطلی ؟ گفت : نه شما بروید من باید بدن پسرم را برای مادرش ببرم چون مادرش منتظره !
درج شده در تاریخ ۹۳/۰۶/۲۲ ساعت 22:35
برچسب ها:
![]()
1
لوگین شوید تا بتوانید نظر درج کنید. اگر ثبت نام نکرده اید. ثبت نام کنید تا بتوانید لوگین شوید و علاوه بر آن شما نیز بتوانید مطالب خودتان را در سایت قرار دهید. |
کاربران آنلاین (0)
|