فراموش کردم
رتبه کلی: 62


درباره من
فرهاد عابدی (fard )    
   
عنوان: دیالوگی ماندگار از رضا موتوری
دیالوگی ماندگار از رضا موتوری
کد برای مطالب، وب سایت و وبلاگ: بازدید کل: 482 بازدید امروز: 468

این تصویر توسط موسی اصلانی بررسی شده است.
توضیحات:
ننه...

حالا که فهمیدم زندگی

یه جوره دیگه شم هست

که بیتره و راحت تره

دیگه چرا باید بگم

ما نون کشکمون رو میخوریم و

عشق دنیامونو میکنیم

نه ننه...اینا چاخانه...

تو میری سر فلکه از این فیلما میبینی

من خودم یه عمر فیلمبر خارجی بودم

ننه اونا قانع نیستن

اون قدیما هم زیر این بازارچه قانع نبودن

ولی یه دوره گردن کلفتی رو میذاشتن کنار

سر سفرشون بیستا آدم نون میخوردن

خوب ننه من از این بیشتر خوشم میاد

که سفرمون پر باشه و

زیادی بیاد و

فقرای بازارچه هم بخورن

برای همینه که فقیر فقرا دمه این امام زاده

خیلی خیلی بیشتر گیرشون میاد تا بالای شهر

به قرآن ننه این دروغه

که دختر اعیونه عاشق

کارگره میشه و

تازه کارگره براش نازم میکنه...

به دختره فحش میده...

اون وقت دختره میره تو قصرشو

احیانا یه مهمونی هم دادن

همه پسرای دانشجو و دکتر،مهندسه فامیلو

ول میکنه

میاد تو باغو

شروع میکنه واسه کارگره آواز خوندن

که چرا به من محل نمیزاری و

از این کلکا و حرفا

نه...ننه...

کاش من پول داشتم و

یدونه از اون خونه های خوب

نه از اون خونه هایی که آلا فرنگیه و

همش از سنگه

از اون خونه قدیمیایه تمیس

که طاقش بلنده تو باقش درختاش

تنش به این بزرگیه میگرفتم

ننه...

آخر عمری سیزدمونو اونجا بدر میکردیم

نه تو بیابونایه مسگر آباد  
درج شده در تاریخ ۹۳/۰۶/۲۳ ساعت 13:22
برچسب ها:
اشتراک گذاری: تلگرام فیسبوک تویتر
تبلیغات

1
1


لوگین شوید تا بتوانید نظر درج کنید. اگر ثبت نام نکرده اید. ثبت نام کنید تا بتوانید لوگین شوید و علاوه بر آن شما نیز بتوانید مطالب خودتان را در سایت قرار دهید.
فراموش کردم
کاربران آنلاین (0)