فراموش کردم
رتبه کلی: 5374


درباره من
elyar_tabrizly (farhad-zizi )    

Şairimiz ustad Kərimi

درج شده در تاریخ ۹۲/۰۹/۱۱ ساعت 21:05 بازدید کل: 168 بازدید امروز: 158
 

استاد کریمی مراغه ای

 

 

زندگی‌نامه استاد کریمی

 

میرزا حسین کریمی مراغه‌ای شاعر معاصر آذربایجانی است. او متولد 1310 در «روشت» از روستاهای مراغه است. کریمی ادامه دهنده سبک سنتی و کلاسیک شعر بود و غالباً در اشعار طنز رسم و رسوم زمان خود را به باد انتقاد گرفته است. اکثر اشعار او هر چند به ترکی آذربایجانی سرود شده‌اند ولی به علت مقید بودن به سبک قدیم و اوزان شعری با تعبیرات و اصطلاحات عربی و فارسی بسیاری آمیختگی دارند.

زندگی:

استاد کریمی مراغه‌ای سال 1310 هجری شمسی در یک خانواده کاملاً متدین و معتقد به اصول و مذهب تشییع و خاندان عصمت و طهارت چشم به دنیای پر آشوب گشود.

دوران کودکی را در جمع خانواده باصفا و صمیمیّت خود سپری ساخت. پدر او مرحوم ذاکر مراغه‌ای با تحصیلات قدیمه، شاعریست با احساس که در بازار مراغه به کار شمع‌ریزی و بقالی مشغول بوده، و با اندک سرمایه‌ای چرخ سنگین زندگی را به چرخش انداخته بود. گرچه از لحاظ مالی امکانات چندانی نداشت ولی دارای مناعت طبع بود که در قبال هر کس و نا کسی سرخم نکرده و با اتکاء به عنایت پروردگار از یک محبوبیت و احترام همگانی برخوردار بوده است. ایشان در دوران حیات خویش آثاری بس گرانبها به یادگار گذاشته است که مقادیر زیادی از آثار وی هنوز چاپ نشده است. او در زمان حیات خود تربیت فرزند ارشد خویش حسین کریمی را زیر نظر گرفته و برای تعلیم و تربیت فرزند همت گذاشت.

تحصیلات، دوران کودکی، نوجوانی و جوانی:

کریمی تحصیلات اولیه خود را با فراگیری درس‌هایی از قرآن مجید آغاز و سپس برای اخذ معلومات کلاسیک وارد مدرسه شد و اوایل سال ۱۳۲۰هجری شمسی دست در دست پدر فاضلش قدم به عرصه بازار نهاد.

متاسفانه عدم سرمایه کافی نه تنها مانع ادامه تحصیلات آقای کریمی گردید بلکه مانع شد که پدر برای یگانه فرزندش محل کسبی دست و پا کند روی این اصل آقای کریمی بالاجبار برای تامین معاش خود به دستفروشی در بازار مراغه پرداخت و شب‌ها با تنی خسته و رنجور پای درس پدر نشست و به منظور فراگیری زبان فارسی و قرآن مجید و معلومات عربی و کسب مسائل دینی از پدر کسب فیض کرد تا اینکه توانست با استعداد خدادادی خود خوشه چین بوستان پربار پدر گردد و آشنایی کامل با اصول دینی پیدا کند.

کریمی روزها درحالی‌که در کنار کارگاه کوچک شمع‌ریزی و بقالی پدر بی‌وقفه کار می‌کرد و ساعات بیکاری پشت پیشخوان دست فروشی قرار می‌گرفت و کوی و برزن شهر را برای فروش اجناس خود زیر پا می‌گذاشت بی‌توجه به مشقت‌‌های طاقت‌فرسای زندگی ترانه‌های امید را در زیر زبان زمزمه و کلماتی را بهم متصل می‌کرد. رفته رفته بازی با الفاظ او را متوجه این واقعیت ساخت که کلمات را به‌رشته کشیده و از جابجائی حروف، کلمات موزونی را به‌وجود آورد. گاه می‌ایستاد و آنچه را که زمزمه می‌کرد روی ورق پاره‌هایی می‌نوشت. ولی دل و جرات آن را نداشت که نوشته‌ها و گفته‌هایش را در محضر استاد خود ذاکر ارائه دهد، چرا که می‌دانست پدر از چهره‌های ادب و شمع محفل ادیبان شهر می‌باشد. تا اینکه روزی از روزها مرحوم ذاکر مراغه‌ای در کنار بساط دست‌فروشی پسرش حسین کریمی چشمش به پاره کاغذی افتاد که روی آن حروف و کلماتی به نظم کشیده شده بود، حدس می‌زد پسرش با یک تعلیم و تربیت جزئی روزی و روزگاری در سلک شاعران قرار گیرد، ولی واقعیت این است که مرحوم ذاکر هرگز در دوران ۱۵سالگی پسرش نمی‌توانست این پیش‌بینی را داشته باشد و شاید در آن زمان این تصور نمی‌رفت که روزی اشتهار و شهرت دست پرورده‌اش فراگیر خواهد بود و باز نمی‌توانست پیش‌بینی کند که شاگرد مکتب آموز پدر روزی و روزگاری در مقام استادی محافل ادبی قرار خواهد گرفت و شمع جمع ارباب فضل و دانش و شعر و شاعری خواهد بود.

به‌هر تقدیر پدر دست فرزند خود را گرفت و به‌سوی گلستان و بوستان همیشه پربار شیخ اجل سعدی شیراز برد و این بار باب شعر و شاعری را رو در روی فرزند قرار داد و به تدریس فنون فصاحت و بلاغت و قواعد پیچیده شاعری پرداخت. حسین کریمی مراغه‌ای با دلی پر شور و احساس رقیق و دلی پرکینه از بازی زمان با چشمانی کینه توزانه به آنان‌که در پایمال کردن حقوق انسان‌ها وحشیانه همّت گماشته‌اند، نگریست. تضادهای ناروای حاکم بر جامعه را مورد بررسی قرار داد و آنان را در قالب اشعار خود گنجانید. گرچه استاد ذاکر از پیشرفت شاگرد خود خوشحال بود ولی عقیده و ایمانی که به خاندان عصمت داشت افکار فرزند را به‌سوی قتلگاه سالار شهیدان و ظلم و جنایت یزیدیان سوق داد. ناگفته نماند که مرحوم ذاکر هر هفته عزای حسینی را برپا می‌داشت و به همت این مرد وارسته مراغه‌ای هیئت شعرا و نوحه‌خوانان مراغه بنیان گذاشته شد و در آن زمان که مراغه فاقد انجمن ادبی بود، شعرا و ادبا در زیر بیرق عزای حسینی جمع می‌شدند و سرودهای خود را به مشتاقان عرضه می‌کردند و مورد نقد و بررسی و اصلاح قرار می‌گرفتند، و حسین کریمی نیز در این مجالس همراه پدر شرکت می‌جست و از آن بهره می‌برد.

حسین کریمی دستی به سر و صورت مغازه شمع‌ریزی پدر کشیده و در جوار آن به آب نبات‌پزی و سوجوق فروشی پرداخت تا اینکه در سال ۱۳۵۴ پدر را از دست داد و باز دکان پدری را ترک نگفت و همچنان جانشین پدر در دکان و در هیئت شعرا و نوحه‌خوانان بوده و زمام امور را با لیاقت و با تجربیاتی که از پدر اندوخته بود به‌دست گرفت.

استاد کریمی علاوه بر آثار گران‌بهایی که به‌نام رنگارنگ تدوین کرده‌اند دارای آثار ارزشمند و سوزناکی در مراثی خاندان آل عصمت و طهارت در ۱۸ جلد به شرح ذیل می‌باشد:

  • ۱۴ معصوم
  • انتقام کربلا
  • دریای اشک
  • گلشن عزا
  • بزم غم
  • آتشکده کریمی
  • غوغای انقلاب
  • احرام عشق
  • جلالت‌ها
  • کتاب غم
  • گلستان کریمی
  • بوستان کریمی
  • از کعبه تا کربلا، که تا به‌حال تجدید چاپ شده و در دسترس مشتاقان قرار گرفته است.

    خانواده استاد کریمی:

    استاد کریمی از ازدواج با همسر خویش دارای ۵ پسر و جمعاً ۱۱ نوه می‌باشد که همه پروانگان شمع وجود و مریدان درگاه پدرند و هنوز هم که هنوز است تعالیم مرحوم ذاکر در جمع خانواده کریمی حکم‌فرماست.

    استاد کریمی در حال حاضر مغازه پدر را براساس علاقه‌ای که به کتاب و اشاعه فرهنگ دارد به کتاب‌فروشی تبدیل کرده و در قسمتی از کتاب‌فروشی در جایگاه پدر با همان کیفیت و صمیمیت ابوی مرحومش پا برجاست؛ و کرسی کوچکی در انتهای مغازه و در کنار آن سماور نفتی با چند استکان قرار دارد که این مغازه را به مرکز تجمع شعرای مراغه‌ای تبدیل کرده است. در این مغازه ادبای مراغه دورادور استاد جمع شده و به رهنمودها و سخنانش گوش فرا می‌دهند و می‌توان گفت کلاسی است برای نو آموزان مکتب شاعری.

    روزهای جمعه هیئت شعرا و نوحه‌خوانان تحت رهبری و ارشاد استاد کریمی هر هفته در منزل یکی از شرکت کنندگان برگزار می‌گردد و علاوه بر آن در ایام مبارک ماه رمضان همه شب بعد از افطار در زیر پرچم هیئت مشتاقان جمع می‌شوند و روزهای محرم‌الحرام از اول تا پایان محرم همه روزه مراسم عزاداری ترتیب داده می‌شود که سخنان حکیمانه استاد رونق بخش این مجالس می‌باشد.

    دوران میان‌سالی و پیری:

    استاد کریمی با کبر سن تنی سالم و روحیه‌ای قوی و عزمی استوار و اراده‌ای آهنین دارد اغلب در سیر و سیاحت است و عقیده بر این دارد که انسان به‌خصوص شاعر همیشه باید سیر و سیاحت داشته باشد.روی این اصل سالی چند بار با دوستان به شهرها مسافرت می‌کند و هر بار سفرنامه‌های منظومی ره آورد این مسافرت‌هاست که در حال حاضر سفرنامه‌های کریمی در حدود ۳۰۰ صفحه وزیری آماده چاپ می‌باشد که در هر یک از ابیات سفرنامه‌ها دریایی از پند و اندرز گنجانیده شده است. سفرنامه‌های استاد کریمی همه و همه به شهد پند و اندرز آلوده به طنز می‌باشد اما سفرنامه زیارت شام و به‌خصوص اخیراً به مکه مکرمه به شیوه‌ی مذهبی- عرفانی تنظیم و تدوین گردیده است که نه تنها از نظر قدرت بیان بلکه از لحاظ رعایت اصول و قواعد شعری در نوع خود بی‌نظیر بوده و توانسته است عظمت اسلام و کنفرانس اسلامی را در یک تابلوی بسیار گویا مجسم سازد. با این‌حال متاسفانه این سفرنامه‌ها مانند دیگر آثار استاد همچنان بدون چاپ باقی مانده است.

    وی ضمن سرودن مراثی و ذکر مصیبت‌های حضرت حسین(ع) با علاقه‌ای که به طنز داشته راه طنز را برای اشعار خود برگزید، چرا که به‌خوبی تشخیص داده بود که تنها از راه طنز و فکاهی می‌تواند دردها و آلام جامعه را به گوش مسئولین امر برساند و باز متوجه شده بود که تنها می‌تواند مردم به خواب رفته و بی‌خبر از مظالم ظلم را با شیپور طنز بیدار سازد. روی این اصل سروده‌های خود را در سال ۱۳۳۸ هجری شمسی در قالب یک جلد رنگارنگ به قطع جیبی در سیصد صفحه به چاپ رسانید. هنور چند صباحی از طبع کتاب نگذشته بود که چاپ اول نایاب گردید و اشعار آمیخته به چاشنی طنز کریمی دیوار خانه‌ها را شکست و دست به‌دست مردم مشتاق شهرهای آذربایجان گردید و اشعارش دهن به دهن در کوچه و بازار پخش شد.استقبال مردم موجبات تشویق و ترغیب میرزا حسین کریمی مراغه‌ای برای چاپ دوم رنگارنگ و سرودن جلد دوم آن را فراهم ساخت، در سال ۱۳۳۹ جلد دوم رنگارنگ به چاپ رسید و در نتیجه جلد سوم آن را سال ۱۳۴۲به اتمام رساند. تشویق و حمایت و علاقه‌مندی مردم موجب شد که استاد کریمی اشعار طنز و غزلیات خود را در ۱۵ جلد تدوین و به‌چاپ رساند که به شرح زیر می‌باشد:

  • جلد اول رنگارنگ چاپ اول ۱۳۳۸، ۲۳ بار تجدید چاپ شده است.
  • جلد دوم رنگارنگ چاپ اول ۱۳۳۹، ۱۰ بار تجدید چاپ شده است.
  • جلد سوم رنگارنگ چاپ اول ۱۳۴۲، ۱۰ بار تجدید چاپ شده است.
  • جلد چهارم رنگارنگ چاپ اول ۱۳۴۵، ۱۰ بار تجدید چاپ شده است.
  • جلد پنجم رنگارنگ چاپ اول ۱۳۴۷، ۱۰ بار تجدید چاپ شده است.
  • جلد ششم رنگارنگ چاپ اول ۱۳۵۳، ۱۰ بار تجدید چاپ شده است.
  •  

     

    منی یاد ائت

    ساقلئقئمدا منی یاد ائت اخوی

    من اولندن سورا جئرما یَخَوی

    ساقلئقئمدا منی دیندیر دیلیلن

    گلمه ترحیمیمه تاج و گولیلن

    ساقلئقئمدا الیوی چک باشیما

    یاخما بورنون زئلئغن باش داشیما

    تا وارام اوزمه الیمدن، الیوی

    نه قرا گی؛ نه اوزاد سقلووی

    قوی یانیئم من سنه سنده منه یان

    سن منه جان ده؛ دیگیم من سنه جان

    سالالما قبریمه شالوار؛ باقووئ

    دایاما بوگرومه س...ک؛ داش...اقووئ

    دیلیم اولسیدئ بوزاردئم تاقووی

    الیم اولسیدئ کسردیم آقووئ

    ساقلئقئمدا قولووی بوگنوما سال

    گاهی گاهی بو سولان گونلومی آل

    هئش گلیب قبریمه یاد ایتمه منی

    باشیما چالما غلط فاتیحه‌نی

    قالاما شمعیله سونقار گو...مه

    اولموشم؛ یاخمامئشام بال گو...مه

    کاش گورکان قویا قبریمه دلیک

    منیله دفن اولا بیر جانلی چلیک

    او آداملار کی گلیر فاتیحیه

    ساقلئقئمدا منه چیخمازدئ ییگه

    اوزادئدیم کفن آتدان چلیگی

    زور وئریدیم گنلردی دلیگی

    بابا ساقلئقئدا منیم گول اؤزؤمه

    مشتری اول سوزؤمه هم اوزؤمه

    منی تشویق ائله طلعت لریله

    گونلومی شاد ائله دعوت لرله

    نه یالاندان چپی، قه قه لریله

    مرسی، احسن، یاشا، به‌به لریله

    ائل گرک قیمت اشعاری بیله

    نیه ایراندا گورک شاعیر اوله

    صنعت شعری چکیلر فیسادا

    دوشدی بازاری فیصاحت کاسادا

    بیر غزل کی گلیر عشقیله باشا

    کیم آلئر غزلی بیرده باشا

    سعدی، حافیظ، بابا طاهر، خیام

    سحرین ائتدی ناهار، ناهارسئز اخشاما

    کیمدی گیگدی اگنینه قیمتدی قبا

    سالمادئ چیگنینه بیر تازه عبا

    شهریارین ادی دیللرده گزیر

    تازه حیدر بابا اللرده گزیر

    بیر کیچیک ائوده گونون وئردی باشا

    قالدئ بیر مانقالئ بیر حوقا ماشا

    ای خدا وئر بیزه عقل و شعور

    شاعری ائلمیک زینده به گور

    استاد کریمی

     

     

     

    زشت و زیبا

    وئرمیشم طاقت و آرامیمی ای یار سنه

    عاشیقم، عاشیقم ای دیلبر عیار سنه

    سووه‌رم بزم اولا خلوت قویاسان من ائلیم

    دردیمی، محنتیمی، غصه‌می اظهار سنه

    گزه‌رم کوچه و دربندی دالونجا سوخارام

    پیچاغی قارنینا هر کس ائده آزار سنه

    ایستی وقتینده سویونسان سالارام تئز ایچینه

    کاسه‌نین بوز وئره‌رم شربت گلنار سنه

    گل اوتور قوزا قیچون گیدیریم ای یار عزیز

    هر نه سویسن جوراب و چکمه و شلوار سنه

    نیه اُوجُوندا سیخورسان، ازیسن، سیندیریسان

    نیلیوب آخ بو یازیخ قلب وفادار سنه

    سن یخیل بالش ناز اوسته اُوزان منده چالیم

    ضرب و قارمان و کمانچه، ویالون، تار سنه

    اَیمه، شاخ ساخلا یانوندا، باخوب، اوپ قوی گوزوه

    بو گوزل عکسی کی مندن قالور آثار سنه

    دوگمه سین آچ آرالا، ساخلا قویوم اورتاسینا

    آلمیشام ساک دولوسی، حیوا، لیمو، نار سنه

    عیبی یوخ اینجیمه، ویش ویش دئمه، قوی تئز چیخاردیم

    سیخسا باشماخ ایاقون، اولسا اگر دار سنه

    دئوز بیر آز بندین آچیم تا وئریم الان اَلیوه

    چتریوی وئرمیه زحمت، بو یاغیش قار سنه

    گله‌سن باغدا وئررم بیر الیوه اویناداسان

    قرمزی آلما، شمامه، گل بی‌خار سنه

    ال ایاخ چالما، چالیشما، نئجه توتسان کئچه جک

    دئمه خاطیر قویاجاخ چرخ جفاکار سنه

    احتراماً دایارام آغزوا تا سن سوراسان

    سولی قلیانی، کریمی دئیر اشعار سنه

    کریمی مراغه‌ای

     

    تاریخ آخرین ویرایش مطلب: تاریخ آخرین ویرایش: ۹۲/۰۹/۱۱ - ۲۱:۰۵
    اشتراک گذاری: تلگرام فیسبوک تویتر
    برچسب ها:

    1
    1


    لوگین شوید تا بتوانید نظر درج کنید. اگر ثبت نام نکرده اید. ثبت نام کنید تا بتوانید لوگین شوید و علاوه بر آن شما نیز بتوانید مطالب خودتان را در سایت قرار دهید.
    فراموش کردم
    تبلیغات
    کاربران آنلاین (3)