فراموش کردم
لطفا تایپ کنید...
رتبه کلی: 4968


درباره من
فکر مي کرديم عاشقی هم بچگيست ... اما حيف اين تازه اول يک زندگيست

زندگی چيزيست شبيه يک حباب ... عشق آباديه زيبايی در سراب

فاصله با آرزو های ما چه کرد ... کاش می شد در عاشقی هم توبه کرد !!!

www.diyare-ashegan.blogfa.com
فرهاد امیرحسینی (farhadojan )    

*تسليت به هم استاني هاي خودم*

درج شده در تاریخ ۹۱/۰۶/۰۲ ساعت 13:37 بازدید کل: 423 بازدید امروز: 138
 

تسليت

 

به نام او، که بود و نبودهای انسان و جهان، معنادار از اوست.

ای خدا، همه­ در هم‌ریختگی‌ها را، تو خود به سامان آر!


ای هدهد صبا! به سبا می‌فرستمت/ بنگر که از کجا به کجا می‌فرستمت!

حیف است طایری چو تو، در خاکدان غم/ ز این جا، به آشیان وفا می‌فرستمت

در راه عشق، مرحله قرب و بعد نیز/ می‌بینمت عیان و دعا می‌فرستمت

تا لشکر غمت، نکند ملک دل خراب/ جان عزیز خود، به نوا می‌فرستمت

ساغی بیا که هاتف غیبم، به مژده گفت/ با درد صبر کن که دوامی‌فرستمت


وحدت ورزیدن و یکپارچه دیدن زندگی، تکلیف انسانی و مسلمانی ماست.

آدم‌های به من چه و پریشان و پراکنده نه تنها بدرد مسلمانی نمی‌خورند

بلکه به درد خودشان هم نمی‌خورند.

تفرقه و بی‌تفاوتی کرم ساقه‌خوار زندگی است و این موریانه تفرقه و تنازع

است که پیکره­ شناور درخت زندگی را از درون سست و تهی و فروپاشیده

می‌دارد.

غیرت کریمانه اسلام در هیچ زمان و زمین بی‌سیرتی را هرگز تاب و تحمل

نمی‌آورد و هر جا که خبری از

همدلی و همراهی، در واقع خبری از اسلام و انسان اسلام هم نیست.

هر آنکس که بامدادان بیدار شود ولی اراده انجام امور مسلمانان را در سر

نداشته باشد در حقیقت نه بیدار شده است و نه مسلمان!

چنین آدمی نه تنها هنوز ساکن جغرافیای اسلام و مسلمانی نیست بلکه

حتی مسلمان هم نیست!

آی آدم‌ها/ که بر ساحل نشسته، شاد و خندانید

یک نفر در آب، دارد می‌سپارد جان (نیما)

زلزله‌زدگی، تلنگری است بر جان و جهان همگان!

هیچ بلا و مصیبتی، فقط برای دیگران نیست.

چرخ بازیگر، از این بازیچه‌ها بسیار دارد، اینها همه جزر و مدهای دنیاست.

این دریایی طوفانی با هیچ کس سرشوخی ندارد.

این دگرگونی­ها و زیرورو شدن­ها، میزان و معیاری‌اند فراگیر؛ برای شناخت

 جوهره­ آدمیان. چه آن­هایی که

در بلا گیر می­کنند، و چه آن­هایی که شاهدان بلاها و درگیری‌ها می‌شوند!

جهان، بازتاب ذهن و زبان و دستان من و توست.

دهقان سالخورده چه خوش گفت، با پسر، ای نور دیده! بجز کشته، ندروی.

دنیا را برای خواب دیدن به ما نداده‌اند.

دنیا را برای خوب دیدن به ما داده‌اند و این بلای دامنگیر که هم اکنون با

ا زلزله­ای هولناک بسیاری از

همنوعان و هم‌میهنان و همکیشان‌مان را خود گرفته است، تنها یک زلزله

 معمولی نیست، بلکه اوراقی از

دفتر زندگانی‌­ست، که سرمشق آن را بلا‌دیدگانی دردمند، در پیش نگاه و

نگره­ توجه و تصمیم‌مان رقم زده‌اند.

و مگر می‌شود که دنیا را خوب نبینیم، برای دیگران خوب نخواهیم، اما از

خدای خوبی­ها، انتظار داشته

باشیم که برای‌مان خوب بخواهد؟!

بیایید این درس و کلاس بزرگ را قدر بدانیم: ای که دستت می‌رسد، کاری

بکن/ پیش از آن کز تو نیاید هیچ کار

بی‌تفاوت بودن به حال و هوای این و آن، عین بی‌مرامی ا­ست، نمی‌شود

بود، اما کاری نکرد.

نمی‌شود بود، اما سنگ بود...

نمی‌شود بود، اما بی‌تفاوت بود. بی‌خاصیت بودن، عین نبودن است.

بودن، عشق ورزیدن و انصاف‌داشتن و مهربانی کردن و به درد بخور بودن است.

این خدای رحمان بود که انسان را آفرید و مگر می‌شود که انسان بود اما

خلق و خوی مهربانی‌های خدای رحمان را نداشت؟!

قرآنی ما، کتاب مهربانی‌های حضرت رحمان است. قرآن را فقط که برای

خواندن و بوسیدن به ما نداده.

قرآن راهکار نیکی‌ها و خوب بودن‌ها و خوبی کردن‌ها است

این نسخه را بیایید، گاهی هم به کار بگیریم.

و اکنون چشمان زلزله‌گزیده خواهران و برادران و فرزندان بی‌گناه­مان به راه

ماست.


من نگویم که کنون با که نشین و چه بنوش/ که تو خود دانی اگر زیرک و

عاقل باشی 

تاریخ آخرین ویرایش مطلب: تاریخ آخرین ویرایش: ۹۱/۰۶/۰۲ - ۱۳:۳۷
اشتراک گذاری: تلگرام فیسبوک تویتر
برچسب ها:

1
1


لوگین شوید تا بتوانید نظر درج کنید. اگر ثبت نام نکرده اید. ثبت نام کنید تا بتوانید لوگین شوید و علاوه بر آن شما نیز بتوانید مطالب خودتان را در سایت قرار دهید.
فراموش کردم
تبلیغات
کاربران آنلاین (0)