ابتدای مطلب را با یک سوال آغاز میکنم.آیا واقعا رفتارهای ما هدفمند هستند؟
گاهی اوقات برداشت ما از برخی مسائل کاملا شبیه به اصل موضوع نیست و گاهی هم تنها پوسته اش را درک میکنیم و از درونش بیخبریم..به حمدالله و به لطف اینترنت هر روز تعداد کسانی که نیمه گمشده ی خود را پیدا میکنند بیشتر و بیشتر میشود همینطورتعداد کسانیکه به دفعات نیمه گمشده پیدا میکنند...به همین دلیل تصمیم گرفتم اشاره ای کوتاه و در حد برداشت خود که مطمئنن با ایراداتی همراه است به این موجی که این اواخر در بین کاربران و در بین دوستانم در حال جریان است داشته باشم.باشد که از اصل فاصله نگیرد.
در هنگام مطالعه گمان بردن ها و قضاوت ها را کنار بگذاریم و تنها رفتار و گفتار خود را سنجش کنیم نه دیگری را.هرکس قاضی خویش است.
یک: ما تنها نیستیم و در این جامعه کوچکی که خود را بعنوان شهروند و عضوی از ان میدانیم با انواع شخصیت ها و قشرها و .. سرو کار داریم که در بین انها نوجوانانی که احساساتشان در حال شکل گیری و قالب گیری است نیز وجور دارند.کسانی که هر گونه رفتار اشتباه باعث هرز شدن و عدم رشد به جای روحیه ی احساسی شان میشود.و ما نیز در شکل گیری انها نقش داریم. نوجوانان در این دوره به دنبال معادل سازی ها هستند به گونه ای که وقتی در اوایل مشاهده و برخورد رفتارهای عاشقانه هستند ذهنیت انها غالب ان برخورد را به خود میگیرد و به دنبال پیاده سازی آن هستند تا حس کنجکاوی شان ارضا شود. پس زمانی که رفتارها و واکنش هایی از سوی دیگران به دفعات برایشان تکرار شود دیگر توجیه و تفسیر راستی و درستی برای ان نوجوان سخت خواهد بود.
دو: به فکر لطمه ها باشیم.به راستی کدام یک از ما از مقتضیات یک رابطه آگاه هستیم؟ تا چه اندازه باید ها و نباید هایش را نیک میانیم؟ آیا این وازه ها "اعتماد" ، " آبرو" ، "شناخت" و.. برای ما واقعا تعریف شده هستند؟ یک نگاه کوتاه به ماجراها و اتفاقات اخیر این سایت به ما نشان خواهد داد که متاسفانه تعریف نشده هستند. و همیشه از هول حلیم در دیگ حلیم دست و پا زده ایم که نتیجه ی این دست و پا زدن ها غیر از آبرو ریزی و دل شکستگی ها و قضاوتهایی که دیگر کاری اش نمیشود کرد نبوده است.
پس بیایید درصدی را به این اختصاص دهیم که شاید آنچه در فکرمان است پیاده نشود،در این صورت چه خواهد شد؟
سه: شما عاشق هستید آیا باید همگان این را بدانند؟این جلب توجه چه چیزی را در ما ارضا میکند که به پای ان همه چیز را به جان می خریم.بهتر است "حریم" را برای خود تعریف کنیم.حریم یعنی انچه که بین شما و اوست،نه کس دیگری .. دنیای واقعی میان دو نفر جای مناسبتری برای ابراز احساسات پی در پی است نه یک جامعه مجازی.
چهار: استقلال شخصیتمان را حفظ کنیم.متاسفانه این مورد از جمله مواردی است که بسیار بنده را آزار داده است.گاهی اتفاق افتاده است بعد از ساعت ها صحبت با یکی از عزیزان ایشان را قانع و از تبعات رفتارش آگاه کرده ام ولی به دلیل داشتن یک شخصیت وابسته همه ی رشته هایم پنبه شده است.انعطاف در عقاید با یک شخصیت منفعل زمین تا آسمان تفاوت دارد.پس اگر شما عاشق هستید، انچه که به نظرتان ناپسند است،ناپسند است و سخنان معشوق وحی منزل نیست که باعث شود شما در میان دیدگان دوستانتان حتی در یک محیط مجازی به چشم برهم زدنی سوئیچ کنید و متوجه لطمه ای که با این تغییرات پی در پی به هم جنسان خود وارد میکنیدو فرهنگی که رواج می دهید نباشید . هم چنین متوجه زیان و خسرانی که بعدها بعد از کمی فکر و تلنگر به شما وارد خوهد شد.پشیمانی آزار دهنده است.
پنج: دوست داشتن گناه نیست اما نگاه رویایی و آرمانگرایانه به عشق اشتباه است.بیایید آن را به عنوان بخشی از زندگی خود بپپذیریم نه اینکه با رفتارهایمان آن را تمام زندگی یک فرد جلوه دهیم.متاسفانه و باز هم متاسفانه کمتر کسی از میان ما به اثراتی که رفتارهایش بر انسانهای اطرافش میگذارد و باعث شکل گیری حس و عقیده در او میشود می اندیشد.مخصوصا در این مورد ویژه که نه با جسم بلکه با روح و قلب در گیریم و تاثیر بر ان مثل کوبیدن میخ به دیوار است که بعد از خارج کردنش از دیوار باز هم جای آن به زشتی دیده میشود.پس بیایید اشتباهاتمان را به خلوت خود محدود کنیم.
شش: هدف خود از ورود به یک مکان اجتماعی را با آن وجهه ای که از خود نشان میدهیم هماهنگ کنیم.بهتر است یک عقیده راسخ اشتباه داشته باشیم تا اینکه چند عقیده درست متزلزل.در این شماره بیشتر مخاطبم دوستان با عنوان "ملت چی" هستند که دیگر ازماهیت این اسم فاصله گرفته اند و بیشتر تبدیل شده اند به خواهر برادر های عزیزتر از جان و عشاق دلسوخته. و همین تبدیل شدن کافی است تا اتحاد در عقیده تحلیل رود و فقط اسمی ازآن باقی بماند.به خاطر این تحلیل رفتن متوجه رفتارهایی خواهیم شد که در ابتدا تبدیل به توجیه و فریب خود و در نهایت به کل کنار گذاشتن هدف و تغییر آن میشود.هند شماره یک تولید فیلم در جهان است، احتیاجی به بازیگری ما در صفجه ی مانیتور ندارد.پس فیلم هندی را در خانه تماشا کنیم.
هفت: اخلاقیت را کم رنگ نکنیم.تمام آنچه که حرمت ما را چه در خفا چه در بین انسانها و چه در مقابل دیدگان خدا حفظ میکند پایبندی مان به بایدها و نباید هایی است که عدم رعایتشان چنان صدماتی به آدمیان میزند که نتیجه اش زشتی مردمان یک جامعه و ناآرامی خودمان خواهد بود.قلب و روح زیبا،ما را با خودمان صادق خواهد کرد.

امیدوارم با این مطلب خاطر کسی را آزرده نکرده باشم.
امید که روزی همه بدانیم معنی واقعی محبت در چه خلاصه میشود.