ای شده غره در جهان دور مشو دور مشویار و نگار در برت دور مشو دور مشو
خلق منم خانه منم دام منم دانه منمعاقل و دیوانه منم دور مشو دور مشو
کعبه اسرار منم جبه و دستار منمراهب و زنار منم دور مشو دور مشو
میر منم پیر منم بسته به زنجیر منمصاحب تدبیر منم دور مشو دور مشو
شاد منم داد منم بنده و آزاد منماندوه دل شاد منم دور مشو دور مشو
شام منم روز منم عشق جگر سوز منمشمع دل افروز منم دور مشو دور مشو
روضه منم حور منم ناز منم نور منمجنت معهود منم دور مشو دور مشو
قال منم حال منم دال منم ذال منممخبر احوال منم دور مشو دور مشو
راح منم روح منم مفلق و مفتوح منممطلع صبوح منم دور مشو دور مشو
قیر منم شیر منم رونق قنشیر منممهد تباشیر منم دور مشو دور مشو
نفخ منم صور منم قرب منم دور منمواصل و مهجور منم دور مشو دور مشو
یار منم غار منم دلبر و دلدار منمغنچه منم خار منم دور مشو دور مشو
فصل منم وصل منم فرع منم اصل منمعقل منم نقل منم دور مشو دور مشو
نام منم بام منم صبح منم شام منمحاصل ایام منم دور مشو دور مشو
روز منم روزه منم آب منم کوزه منمصاحب دریوزه منم دور مشو دور مشو
گنج منم رنج منم چار منم پنج منم روز و شب آهنگ منم دور مشو دور مشو
شمس منم ماه منم حاجب و درگاه منمغافل و آگاه منم دور مشو دور مشو
شیخ منم شاب منم ابر منم آب منمبیخود و بیخواب منم دور مشو دور مشو
"دیوان شمس"
ناله های دور مشو ،دور مشوی خداوندی...
شاید یکی دیگر از فلسفه های خداوندی که یک چهره ی واقعی و یک چهره دیگر حقیقی دارد در دعوت "سیرو فی الارض" اش خود را تنیده است.
و سیرو فی الارض.... در زمین گردش کنید
آری در زمین گردش کنید.. اما گردش کنید برای چه؟
چه زیبا گفت در "عنکبوت" که در زمین بگردید و بگردید تا ببینید سرانجام کسانی که جرم و کذب کردند.ببینید و بیاموزید،
چه زیبا گفت در "نحل" که در زمین بگردید و یگردید تا ببینید که شما را با دستان عاشقم آفریدم،ببینید که "هنر" را من آفریدم.
اما..اما چه زیباتر گفت در "حج" که در زمین بگردید، در زمین گردش کنید تا "بتوانید با دل هایتان فکر کنید"
"بتوانید با دلهایتان فکر کنید".. چه بسیط و چه عظیم
گویی میخواست چیزی بگوید در پشت "سیر" و " ارض" و "دل"
گویی میخواست بگوید که چیزی را گسترده ام در زمین،که در جای جای آن سربرآورده، در گوشه و کنارش خزیده و در ذره و خاکش میلولد..
چیزی را گسترده ام که مشعوف و دردناک خود را به تو مینمایاند و تنها منتظر این است که تو با دلت بیندیشی تا بتوانی ببینی اش و یا شاید... بشنوی اش..
و چه دردمندانه خدا آن را پنهان کرد به ناچار در عقب سیر و ارض و قلب ،...آن فریاد را گسترده در زمین ،برآمده از صدای خدا را که "در زمین گردش کنید تا بشنوید صدای ناله های دور مشو دور مشو ام را"
فیلم سمساره مثل یک سیر است ،مثل یک مراقبه .یک معرفی از آن را در ادامه قرار داده ام و دو قسمت کوتاه که دوست داشتم را جدا کردم تا شما دوستام هم ببینید.کلیپ اولی رقص بودای هزار دست و دیگری کلیپی از کعبه.
سمساره (به انگلیسی: Samsara) فیلم مستند بدون گفتاری است که در سال ۲۰۱۱ به کارگردانی ران فریک و تهیهکنندگی مارک مگیدسون ساختهشد که در فیلم باراکا نیز با هم همکاری کردهبودند. این فیلم در چهار سال و در بیش از ۲۵ کشور در فرمت ۷۰ میلیمتری فیلمبرداری کرده و به فرمت دیجیتال تبدیل کردند. نخستین نمایش آن در سال ۲۰۱۱ در جشنواره بینالمللی فیلم تورنتو بود و در آگوست ۲۰۱۲ نمایش محدودی داشت. نام آن از واژه سمساره گرفته شده که در آیینهای هندو و بوداگرایی به چرخه زندگی و مرگ و انتقال روح از جسم مرده به جسمی تازه و تکرار زایش و مرگ گفته میشود.
تارنمای رسمی آن چنین گفتهاست: "سمساره با گسترش زمینهای که در باراکا (۱۹۹۲) و کرونوس (۱۹۸۵) آغاز شده شگفتیهای این جهان را بررسی کرده و به ژرقای روح و تجربیات انسانی گام مینهد. سمساره نه یک مستند سنتی است و نه یک سفرنامه، بلکه مدیتیشنی بدون گفتار است
از ابتدا تا انتهای فیلم، بیننده با تصاویر متضادی روبرو میشود: از طبیعت و دهکدهها تا کلانشهرهای پرجمعیت، از معابد کوهستانی و مساجد و کنیسههایی با سقفهای بلند تا آسمانخراشهایی با سقفهای کوتاه، از آدمهای آرام و ساکت قبیلهای و عشایری تا انسانهای ماشینی و شتابان در متروهای شهری، از جوجههای ماشینی که زندهزنده به صف میشوند تا به مسلخ روانه شوند تا کارگران مونتاژ کار کارخانجات تولیدات غربی در کشورهای ارزان شرقی که هر یک معنایی عمیق در ژرفنای اندیشه را بیدار میسازد. چشمها عنصری اساسی در سمساره هستند. از همان آغاز چشمهای بیننده به سوی چشمهای خیره رقصندگان بالی هدایت میشود و در پیکرههای واحدی که با دستهایی رقصان همراه است تنها یک صورت است و دستهایی که با توازن و تعادلی منظم چشمهایی را بر روی دستهای شان خالکوبی کردهاند و به شکلی نمادین جزء بودن انسان از کل را به تصویر میکشند
ان فریک و مارک مگیدسون بدنبال مکانهایی بودند که بتوانند در آنها «زایش، زندگی و مرگ» و همچنین «ناپایداری» را به خوبی نشان دهند
راجر ایبرت در شیکاگو سان-تایمز سمساره را به خاطر «تجربیه متعالی»اش ستودهاست و تصاویر آنرا «قدرتمند، گاهی باشکوه، گاهی شوکهکننده و همرا با دقت و در بیشترین وضوح» دانستهاست. ایبرت گفته که بخشهایی از تصاویر فیلم از ذهن ما ناپدید میشوند که دلیل گمشدن آنها را در صحنههای بعدی درمییابیم. کتی والش، که در ایندیوایر مینویسد، سمساره را تحسین کرده و آنرا یک «موفقیت تکنیکی» خوانده و گفته که از تکنیکهای جنبش مونتاژ شوروی بهره بردهاست. والش گفته که سمساره به فیلم مردی با دوربین فیلمبرداری شبیه است ولی ایده آن به بلندی ارتفاعات جهانی روح است.
کنت توران در لسآنجلس تایمز آنرا «ناامیدکننده و زیبا» دانسته و گفته ناامیدکننده است که فیلمسازان از مکانهای گمنام دیگری نام نبردهاند. همچنین از تصاویر مبهوتکننده آن نام برده است و نتیجهگیری کرده: "برخی از تصاویر به هم ربط دارند همچون تصویر مهمات و پرتره سربازان زخمی؛ درحالیکه بقیه اینطور نیستند. تصاویر شوکهکننده خرابیهای طوفن کاترینا زیبا هستند اما چرا پس از تصاویر کاخ ورسای آمدهاند؟ فیلمسازان سمساره خواستهاند که ذهن ما را آزاد سازند اما با این کارها بیشتر ما را گرفتار کردهاند.
برای دیدن مکان های فیلم برداری به منبع آن در ویکی پدیا مراجعه کنید.
لوگین شوید تا بتوانید نظر درج کنید. اگر ثبت نام نکرده اید.
ثبت نام کنید تا بتوانید لوگین شوید و علاوه بر آن شما نیز بتوانید مطالب خودتان را در سایت قرار دهید.