|
آلما هئیوا.
(
![]()
آلبوم:
سئوگی
![]()
کد برای مطالب، وب سایت و وبلاگ:
بازدید کل:
138 بازدید امروز: 135
توضیحات:
چه شب بدی است امشب ، که ستاره سو ندارد گل کاغذی است شب بو ، که بهار و بو ندارد چه شده است ماه ما را ، که خلاف آن شب ، امشب ز جمال و جلوه افتاده و رنگ بو ندارد ؟ به هوای مهربانی ، ز تو کرده روی و هرگز به عتاب و مهربانی ، دلم از تو خبر ندارد ز کرشمه ی زلالت ، ره منزلی نشان ده به کسی که بی تو راهی ، سوی هیچ سو ندارد دل من اگر تو جامش ، ندهی ز مهر ، چاره به جز آن که سنگ کوبد ، به سر سبو ندارد به کسی که با تو هر شب ، همه شوق گفت و گو بود چه رسیده است کامشب ، سر گفت و گو ندارد چه نوازد و چه سازد ، به جز از نوای گریه نی خسته یی که جز بغض تو در گلو ندارد ره زندگی نشان ده ، به کسی که مرده در من که حیات بی تو راهی ، به حریم او ندارد ز تمام بودنی ها ، تو همین از آن من باش که به غیر با تو بودن ، دلم آرزو ندارد حسین منزوی
درج شده در تاریخ ۹۴/۰۱/۲۳ ساعت 22:27
برچسب ها:
1
لوگین شوید تا بتوانید نظر درج کنید. اگر ثبت نام نکرده اید. ثبت نام کنید تا بتوانید لوگین شوید و علاوه بر آن شما نیز بتوانید مطالب خودتان را در سایت قرار دهید. |
کاربران آنلاین (1)
|