|
فرهودعلیمحمدی
(farod )
آلبوم:
تصاویر پروفایل
کد برای مطالب، وب سایت و وبلاگ:
بازدید کل:
185 بازدید امروز: 142
توضیحات:
این داستان به نظرم خیلی زیبا اومد گفتم جا داره بزارمش توی پیج.
پسر به بابا : بابا میشه بپرسم شما ساعتی چقدر پول در میارین ؟ پدر : تو نباید دخالت کنی توی این مسائل ! ولی من ساعتی 10 هزار تومان در میاریم. پسر : بابا میشه 5 هزار تومان ازت قرض بگیرم ؟ پدر : برای این پرسیدی ؟ نه نمیشه تو پول نیاز نداری ( با حالت عصبی ) پسر را بدون اینکه چیزی بگه سرشو میندازه زیر و میره توی اتاقش ... پدر با خودش فکر کرد "چرا من عصبانی شدم ؟ " باید بفهمم واسه ی چی بچه ی 10 ساله 5 هزار تومن پول میخواد ! در اتقاق پسر باز شد ... پدر : پسرم ببخشید عصبانی شدم بیا این 5 هزار تومن اما اول بهم بگو واسه ی چی میخوای این پولو؟ پسر در حالی که 4 هزار تومن پول از زیر بالشتش بیرون میاورد ... : پدر پولم کمه ... میشه بهم تخفیف بدی ؟ پدر با تعجب : تخفیف ؟ واسه ی چی ؟ پسر : میشه بجای 10 هزار تومن 9 هزار تومن بگیرین و 1 ساعت مال من باشی فردا شب ؟ میخوام فردا شب با هم شام بخوریم ... پدر سرشو زیر انداخت و اشک از چشماش سرازیر شد...
درج شده در تاریخ ۹۲/۰۳/۳۰ ساعت 22:34
برچسب ها:
1
لوگین شوید تا بتوانید نظر درج کنید. اگر ثبت نام نکرده اید. ثبت نام کنید تا بتوانید لوگین شوید و علاوه بر آن شما نیز بتوانید مطالب خودتان را در سایت قرار دهید. |
کاربران آنلاین (0)
|