پدر داشت روزنامه می خواند پسر که حوصله اش سر رفته بود پیش پدرش رفت و گفت : بابایی بیا بازی کنیمپدر که بی حوصله بود چند تکه از روزنامه که عکس نقشه دنیا بود تکه تکه کرد و به پسرش داد و گفت برو درستش کن.پسر هم رفت و بعد از مدتی عکس را به پدرش داد.پدر دید پسرش نقشه جهان رو کاملاً درست جمع کرده...
تاریخ درج: ۹۲/۰۳/۲۲ - ۱۱:۱۱
( 0 نظر , 203
بازدید )