اگر یار مرا دیدی به خلوت بگو ای بی وفای بی مروت
غمم دادی و غمخوارم نکردی سروکارت به فردای قیامت.
شکستنی رفع بلاست..اما…باور نمیکند دلم
می بوسم می گذارم کنار ، تمام ِ چیز هایی که ندارم را ،دست هایت را ، شانه هایت را ، عاشقی ات را ،
همه را
مگر با باد نسبتی داری؟… چقدر شیبه تو یک لحظه آمد مرا پیچاند و رفت
جلوتر نیا!
خاکستر می شوی.
اینجا دلی را سوزانده اند…
تنها گرگها نیستند که لباس میش می پوشند
گاهی پرستوها هم لباس مرغ عشق برتن می کنند..
عاشق که شدی کوچ میکنند
گفته بودی :
- یا تو یا هیچکس!!!!
ولی من ساده انگار فراموش کرده بودم
که این روزها هیچکس هم برای خودش کسیست
…کسی حتی مهم تر از من
هنوز نیامده ای خداحافظ ؟
تقصیر تو نیست
همیشه همین گونه بوده ، برو اما من پشت سرت دست نه ، دل تکان می دهم
نمی بخشمت به خاطر تمام خنده هایی که از صورتم گرفتی ، به خاطر تمام غم هایی که بر صورتم نشاندی ، نمی بخشمت به خاطر دلی که برایم شکستی ، به خاطر احساسی که برایم پر پر کردی ، نمی بخشمت به خاطر زخمی که بر وجودم نشاندی ، به خاطر نمکی که بر زخمم گذاردی
به قلبم نشستی نگفتم چرا ، دلم را شکستی نگفتم چرا ، یکی خواب شبهای من را ربود ، چو دیدم تو هستی نگفتم چرا
اگر می دونستی چقدر دوستت دارم هرگز قلبم را نمی شکستی ، گرچه خانه شیطان شایسته ویرانی است
نفرین به سادگی ام که بی دل تو ، به یاد تو روح و جسم خود آزردم
گفتی که ما به درد هم نمی خوریم!..
اما هرگز نفهمیدی…
من تو را برای دردهایم نمی خواستم…
دانه هایی از عشق کاشتم
و خوشه هایی از غم برداشتم
خیانت
تکرار
و رویش نفرت. …
تمام سیگار های دنیا رو هم دود کنی!
تنهاییت ..
توجه هیچ کس رو جلب نخواهد کرد!
جز ..
پیرمرد سیگار فروش.
باید بدجنس باشی..!! تا عاشقت باشن......!! باید خیانت کنی.........!! .......... تا دیوونه ات باشن...!! باید دروغ بگی...............!!........تا همیشه تو فکرت باشن...!! باید هی رنگ عوض کنی......!!..............تا دوسِت داشته باشن...!! اگه ساده ای ...!! اگه باوفایی...!! اگه یک رنگی...!!......همیشه تنهایی
دیشب یهو دلم کودتا کرد…
تو رومیخواست…
سرم رو کردم زیر بالش اروم به دلم گفتم:
خفه شو…!
دوره دموکراسی گذشته میزنم لهت میکنم!
حالم را پرسیدند ، گفتم رو به راهم ! نمی دانند رو به راهی هستم که تو رفته ای . . .
به سلامتی اونی که آرزو بود …
نفس بود …
آرامش بود …
رویا بود …
ولــــی خاطره شد …
بغض شد …
درد شد …
کابوس شد …
ترکم کردی ، تنهایی سخت بود . . .
همدمی انتخاب کردم ( سیگار )
با همدمم همجا رفتم ، دیگر کسی مرا حساب نمیکند . . .
داشتن یار تقاص دارد ؟ مگر توام یار نداری ؟
چرا مرا بدبخت خطاب میکنند و تورا خوشبخت . . .
به من عشق تعارف نکنید .
قبلا صرف شده است !
به دستانم فندکی کبریتی سنگ آتش زنه ای برسانید تا برای هضم عشقم ، سیگاری دلی ، جانی ، خاطره ای را آتش بزنم . . .
نترس حوا … سیـ ـب را بـا عشق گاز بزن
آدم بـی عشق ، لیاقـ ـت بهشت نـدارد …
روز م رسـد کـ در خیال خـود
جای خال ام را حس کن
در دلت با بغض بگـوی :
" اش اینجآ بود "
اما مـ دیگر
بـ ـوآبت هم نم آیم!!