چرا به عنوان یک مسلمان نباید اختیار انتخاب حجاب رو نداشته باشم و در جامعه باید حجاب اجباری باشد؟
در مورد معنای اجبار حجاب، ابتدا باید مفهوم اجبار روشن شود:
اگر منظور از اجبار در حوزه قوانین الهی باشد که باید گفت بدون تردید مسئله «حجاب» یکی از اساسی ترین مسائل واجبات دینی و الهی به شمار می رود که مورد تأکید و دستور شارع مقدس اسلام قرار گرفته است و به عنوان یکی از ضروریات دین به حساب می آید.
با رجوع به منبع وحی یعنی قرآن، می توان وجوب حجاب و الزام آن را برای زن مسلمان به روشنی دریافت کرد: «و به زنان با ایمان بگو چشم های خود را (از نگاه هوس آلود) فرو گیرند و دامان خویش را (از بی عفتی) حفظ کنند و زینت خود را ـ جز آن مقدار از آنان که نمایان است ـ آشکار ننمایند و (اطراف) روسری های خود را بر سینه خود افکنند (تا گردن و سینه با آن پوشانده شود)، و زینت خود را آشکار نسازند مگر برای شوهرانشان، یا پدرانشان، یا پدران شوهرانشان، یا پسرانشان، یا پسران همسرانشان، یا برادرانشان، یا پسران برادرانشان، یا پسران خواهرانشان، یا زنان هم کیششان، یا بردگانشان یا مردان سفیه وابسته (به آنها) که تمایلی به زن ندارند یا کودکانی که از امور جنسی مربوط به زنان آگاه نیستند و (به زنان با ایمان بگو: هنگام راه رفتن) پاهای خود را به زمین نزنند تا زینتِ پنهانیشان دانسته شود (و صدای خلخال که برپا دارند به گوش رسد) و ای ممنان همگی به سوی خدا بازگردید، تا رستگار شوید.» (نور(24) آیه 31)
با توجه به آیه بالا و آیات مشابه در خصوص «حجاب» باید گفت که این مسئله یکی از اوامر الهی است و ترک آن عقوبت پروردگار را در پی دارد اما پذیرفتن و یا نپذیرفتن آن از سوی مسلمانان مانند سایر احکام الهی امری است که اجبار و اصرار در پذیرش آن طرد شده است.
آن هنگام که می خواهیم «حجاب» را به عنوان امری ایمانی یا عقلایی و به عنوان یک فکر و اندیشه به فردی معرفی نماییم، استفاده از ابزار اجبار چه در اندیشه و فکر و چه در قبول ایمان امری نادرست و بی اساس است.
بنابراین خواه حکومت «اسلامی» باشد یا نباشد، زنان مسلمان باید حدود الهی را رعایت نمایند و اگر اهل رعایت نیز نیستند، سرپیچی خود را آشکار نکرده و نافرمانی از خداوند را ترویج ننمایند. چنانچه روزه خواری علنی، ترک علنی نماز، شرابخواری علنی و علنی نمودن هر معصیت دیگر، گناه بزرگ تر و مضاعفی است. اما اگر منظور از اجبار در رعایت «حجاب» در حوزه قوانین اجتماعی باشد، دو پرسش اساسی پیش می آید :
خدا فرموده است که نیاز جنسی ات را با حلال تامین کن تا سیراب بشوی. در قرآن داریم: مرد و زن مومن چشم هایشان را پایین بیاندازند
پرسش نخست، آن است که آیا «حجاب» مسئله ای در حوزه حریم خصوصی است یا در حوزه حریم عمومی؟
دوم آنکه آیا در جامعه اسلامی الزام به رعایت «حجاب» باید به صورت «قانون» وضع گردد یا خیر؟
برخی بر این باورند که «حجاب» و چگونگی رعایت آن در محدوده ی حریم خصوصی است و می تواند آزادانه نوع پوشش خود را انتخاب کند؛ بنابراین، این مسئله یک تکلیف شخصی محض است نه یک مسئله اجتماعی و قانونگذار نمی تواند برای آن قانون وضع کند.
نگرش عمیق و بی غرضانه به آیه های حجاب و سوره هایی که این آیه ها در آنجا آمده است نیز، به روشنی می نمایاند که حجاب، افزون بر اینکه تکلیف شخصی بانوان مسلمان است، حق جامعه ی دینی نیز می باشد.
آیت الله جوادی آملی در این خصوص می فرماید: «حجاب زن تنها مربوط به خود او نیست تا بگوید من از حق خودم صرف نظر کردم، مربوط به مرد هم نیست تا مرد بگوید راضیم ... حجاب زن حقی است الهی؛ حرمت و حیثیت زن به عنوان «حق الله» مطرح است...»( آیت الله جوادی آملی، عبدالله، «زن در آیینه جمال و جلال»،ص 423) پوشش بیرونی زنان و حتی مردان در محیط اجتماعی در حیطه ی امنیت اجتماعی نیز تأثیرات محسوسی بر جای می گذارد، چه بسیار پوشش های نادرست و تحریک آمیز که بسیاری از مخاطرات و ناهنجاری های اجتماعی را پدید آورده است.
روانشناسان «چشم چرانی» را یک نوع انحراف روانی قلمداد می کنند. فرد چشم چران هرگز با چند ساعت چشم چرانی در روز قانع نمی شود و با ادامه این روند به بیماری روانی دیگر به نام (vojeurisme) مبتلا خواهد. شد.
پوشش های نادرست افراد جامعه می تواند مفاهیم «عفت»، «حیا»، «خانواده» و... را که در چارچوب «اخلاق اجتماعی» می گنجد، دچار تغییرات جدّی کرده و جامعه را به سراشیبی سقوط اخلاقی بکشاند.
این نکات که به اختصار ذکر شد نشان می دهد که مسئله ی پوشش حقی شخصی نیست که بتوان آن را در حوزه ی حریم خصوصی جای داد ، بلکه «حق الناس» است و درست رعایت نکردن آن تجاوز به حقوق دیگران محسوب می گردد.
مسائلی در حوزه ی حریم خصوصی جای می گیرند که با منافع اجتماعی ارتباط نداشته و قبول یا رد آن مسئله به منافع و مضر دیگر افراد جامعه آسیب نرساند. بنابراین هر رفتاری که به منافع دیگران خدشه وارد نماید می تواند مشمول مقررات اجتماعی شود.
اگر در ایران هم مثل کشورهای غربی حجاب را آزاد می گذاشتند، ما دیگر نگران چشم های ناپاک نبودیم و بی حجابی برای همه ی ما عادی می شد!!
اگر مطالعاتی در جوامع غربی داشته باشیم خواهیم دید اگر بی حجابی برای آنها عادی شده است چرا در تبلیغ کالاها و شبکه های تلویزیونیشان از زن های برهنه استفاده می کنند؟
معلوم است این موجود لطیفی که خدا آن را خلق کرد هنوز لطافت خودش را دارد که مورد تبلیغ قرار می گیرد. شاید در نگاه هایشان عادی شده است ولی در وجودشان عادی نشده است. پس هنوز برای آنها بی حجابی و برهنگی جذابیت دارد که از آن استفاده می کنند. خداوند این جذابیت را گذاشته است و این جذابیت جایگزین ندارد.
«حجاب زن تنها مربوط به خود او نیست تا بگوید من از حق خودم صرف نظر کردم، مربوط به مرد هم نیست تا مرد بگوید راضیم ... حجاب زن حقی است الهی؛ حرمت و حیثیت زن به عنوان «حق الله» مطرح است...»
اگر بی حجابی عادی شده است، چرا برای تنوع طلبی بدنبال لذت بردن مرد از مرد رفته اند؟ از لذت بردن از همجنس بدنبال لذت بردن از حیوان رفته اند ولی سیر هم نشده اند.
شاید آنها مثل ما به بی حجابی نگاه نکنند، و بی حجابی در جامعه ی اروپا عادی شده باشد، پس چرا هنوز خیانت هایی در محیط کاری و اداری دیده می شود؟ چرا کسی که به همه ی لذت ها دسترسی دارد به منشی خودش رحم نمی کند؟ اگر آزادی جنسی عادی شدن را بدنبال دارد، چرا تبلیغات،تنوع طلبی، هم جنس بازی ،حیوان بازی و خیانت؟
پس در غرب بی حجابی عادی نشده است و ما فکر می کنیم که فضاهای خیابانشان عادی شده است ولی این طور نیست. نگاه هایی که مردم به بی حجاب ها می کنند عادی نیست، فکرهایی که در سرها می گردد عادی نیست. زیرا خدایی که ما را خلق کرده است فرمود که دو جنس مخالف برای همدیگر عادی نمی شوند ؛ زیرا قرار است که این دو جنس مخالف با نگاه های خاص به یکدیگر نگاه کنند. پس بیایید بنده خدا بشوید تا از نگاه هایتان لذت ببرید. گناه نکنید زیرا بنده ی شیطان می شوید و شیطان شما را به سمت تنوع طلبی می برد و شما را مضطرب می کند.
آنها حاضرند خودشان را به سخیف ترین و زشت ترین قیافه ها در بیاورند زیرا از زیبایی لذت نمی برد. آنها آنقدر زیبایی دیده اند که می خواهند مدل دیگری ببینند. اگر انسان زیبایی ها را در یک مورد حلال خودش می دید، به این بلاها گرفتار نمی شد.
فرد تشنه با یک نصف لیوان آب شیرین تشنگی اش برطرف می شود ولی کسی که آب شور دریا را می خورد هیچ وقت تشنگی اش برطرف نمی شود. حرام آب شور و حلال آب شیرین است.
خدا فرموده است که نیاز جنسی ات را با حلال تأمین کن تا سیراب بشوی. در قرآن داریم :مرد و زن مومن چشم هایشان را پایین بیاندازند.