فراموش کردم
اعضای انجمن(447) شعری تکان دهنده درباره امام زمان حضرت مهدی عدالت و لطف خدا پیامبر اکرم : توبه زیباست ولی در جوانی زیباتر قدرت بدنی حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام در جوانی بی حسین احساس پیری میکنم ارتباط با مدیریت انجمن مذهبی
جستجوی انجمن
فرزین اسمعیلی (farzin6474 )    

فضیلت و خواص سوره یوسف(به نیت یکی از خواهران گلم)ان شاءالله مشکلتون حل بشه...(قسمت دوم)

منبع : https://www.google.com/url?sa=t&rct=j&q=&esrc=s&so
درج شده در تاریخ ۹۴/۰۵/۲۶ ساعت 19:01 بازدید کل: 323 بازدید امروز: 320
 

 

سوره یوسف، و نام دیگرش «احسن القصص»1 دوازدهمین سوره قرآن که دارای 111 آیه و مکی می باشد.

 

نقل از رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم: «سوره یوسف را به زیردستان خود آموزش دهید زیرا هر مسلمانی که این سوره را تلاوت کند و به خانواده و زیردستان آموزش دهد خداوند سختی های هنگام مرگ را از او برداشته و نیرویی به او عطا می کند تا به دیگران حسد نورزد.»

 

امام صادق علیه السلام فرموده اند: «هرکس این سوره را در شب ها یا روزها تلاوت کند خداوند در روز قیامت او را در حالی مبعوث می کند که جمالش مانند حضرت یوسف علیه السلام زیباست و ترس و بی تابی در قیامت به او نمی رسد و از بندگان شایسته و خوب خداوند خواهد بود.»

 همچنین ایشان فرموده اند: «کسی که این سوره را قرائت می کند در روز قیامت از آنچه که موجب بی تابی مردم می شود در امان است و همسایه بندگان صالح خدا خواهد بود و نیز از ارتکاب زنا و زشتگویی در امان خواهد بود.»

 

گفتند او را با نیرنگ از پدرش خواهیم خواست و محققا این کار را خواهیم کرد (۶۱)

 

قَالُوا سَنُرَاوِدُ عَنهُ أَبَاهُ وَإِنَّا لَفَاعِلُونَ ۶۱

و [یوسف] به غلامان خود گفت‏سرمایه‏های آنان را در بارهایشان بگذارید شاید وقتی به سوی خانواده خود برمی‏گردند آن را بازیابند امید که آنان بازگردند (۶۲)

 

وَقَالَ لِفِتیَانِهِ اجعَلُوا بِضَاعَتَهُم فِی رِحَالِهِم لَعَلَّهُم یَعرِفُونَهَا إِذَا انقَلَبُوا إِلَی أَهلِهِم لَعَلَّهُم یَرجِعُونَ ۶۲

پس چون به سوی پدر خود بازگشتند گفتند ای پدر پیمانه از ما منع شد برادرمان را با ما بفرست تا پیمانه بگیریم و ما نگهبان او خواهیم بود (۶۳)

 

فَلَمَّا رَجِعُوا إِلَی أَبِیهِم قَالُوا یَا أَبَانَا مُنِعَ مِنَّا الکَیلُ فَأَرسِل مَعَنَا أَخَانَا نَکتَل وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ ۶۳

[یعقوب] گفت آیا همان گونه که شما را پیش از این بر برادرش امین گردانیدم بر او امین سازم پس خدا بهترین نگهبان است و اوست مهربانترین مهربانان (۶۴)

 

قَالَ هَل آمَنُکُم عَلَیهِ إِلاَّ کَمَا أَمِنتُکُم عَلَی أَخِیهِ مِن قَبلُ فَاللّهُ خَیرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرحَمُ الرَّاحِمِینَ ۶۴

و هنگامی که بارهای خود را گشودند دریافتند که سرمایه‏شان بدانها بازگردانیده شده است گفتند ای پدر [دیگر] چه می‏خواهیم این سرمایه ماست که به ما بازگردانیده شده است قوت خانواده خود را فراهم و برادرمان را نگهبانی می‏کنیم و [با بردن او] یک بار شتر می‏افزاییم و این [پیمانه اضافی نزد عزیز] پیمانه‏ای ناچیز است (۶۵)

 

وَلَمَّا فَتَحُوا مَتَاعَهُم وَجَدُوا بِضَاعَتَهُم رُدَّت إِلَیهِم قَالُوا یَا أَبَانَا مَا نَبغِی هَذِهِ بِضَاعَتُنَا رُدَّت إِلَینَا وَنَمِیرُ أَهلَنَا وَنَحفَظُ أَخَانَا وَنَزدَادُ کَیلَ بَعِیرٍ ذَلِکَ کَیلٌ یَسِیرٌ ۶۵

گفت هرگز او را با شما نخواهم فرستاد تا با من با نام خدا پیمان استواری ببندید که حتما او را نزد من باز آورید مگر آنکه گرفتار [حادثه‏ای] شوید پس چون پیمان خود را با او استوار کردند [یعقوب] گفت‏خدا بر آنچه می‏گوییم وکیل است (۶۶)

 

قَالَ لَن أُرسِلَهُ مَعَکُم حَتَّی تُؤتُونِ مَوثِقًا مِّنَ اللّهِ لَتَأتُنَّنِی بِهِ إِلاَّ أَن یُحَاطَ بِکُم فَلَمَّا آتَوهُ مَوثِقَهُم قَالَ اللّهُ عَلَی مَا نَقُولُ وَکِیلٌ ۶۶

و گفت ای پسران من [همه] از یک دروازه [به شهر] در نیایید بلکه از دروازه‏های مختلف وارد شوید و من [با این سفارش] چیزی از [قضای] خدا را از شما دور نمی‏توانم داشت فرمان جز برای خدا نیست بر او توکل کردم و توکل‏کنندگان باید بر او توکل کنند (۶۷)

 

وَقَالَ یَا بَنِیَّ لاَ تَدخُلُوا مِن بَابٍ وَاحِدٍ وَادخُلُوا مِن أَبوَابٍ مُّتَفَرِّقَةٍ وَمَا أُغنِی عَنکُم مِّنَ اللّهِ مِن شَیءٍ إِنِ الحُکمُ إِلاَّ لِلّهِ عَلَیهِ تَوَکَّلتُ وَعَلَیهِ فَلیَتَوَکَّلِ المُتَوَکِّلُونَ ۶۷

و چون همان گونه که پدرانشان به آنان فرمان داده بود وارد شدند [این کار] چیزی را در برابر خدا از آنان برطرف نمی‏کرد جز اینکه یعقوب نیازی را که در دلش بود برآورد و بی‏گمان او از [برکت] آنچه بدو آموخته بودیم دارای دانشی [فراوان] بود ولی بیشتر مردم نمی‏دانند (۶۸)

 

وَلَمَّا دَخَلُوا مِن حَیثُ أَمَرَهُم أَبُوهُم مَّا کَانَ یُغنِی عَنهُم مِّنَ اللّهِ مِن شَیءٍ إِلاَّ حَاجَةً فِی نَفسِ یَعقُوبَ قَضَاهَا وَإِنَّهُ لَذُو عِلمٍ لِّمَا عَلَّمنَاهُ وَلَکِنَّ أَکثَرَ النَّاسِ لاَ یَعلَمُونَ ۶۸

و هنگامی که بر یوسف وارد شدند برادرش [بنیامین] را نزد خود جای داد [و] گفت من برادر تو هستم بنابراین از آنچه [برادران] می‏کردند غمگین مباش (۶۹)

 

وَلَمَّا دَخَلُوا عَلَی یُوسُفَ آوَی إِلَیهِ أَخَاهُ قَالَ إِنِّی أَنَا أَخُوکَ فَلاَ تَبتَئِس بِمَا کَانُوا یَعمَلُونَ ۶۹

پس هنگامی که آنان را به خوار و بارشان مجهز کرد آبخوری را در بار برادرش نهاد سپس [به دستور او] نداکننده‏ای بانگ درداد ای کاروانیان قطعا شما دزد هستید (۷۰)

 

فَلَمَّا جَهَّزَهُم بِجَهَازِهِم جَعَلَ السِّقَایَةَ فِی رَحلِ أَخِیهِ ثُمَّ أَذَّنَ مُؤَذِّنٌ أَیَّتُهَا العِیرُ إِنَّکُم لَسَارِقُونَ ۷۰

[برادران] در حالی که به آنان روی کردند گفتند چه گم کرده‏اید (۷۱)

 

قَالُوا وَأَقبَلُوا عَلَیهِم مَّاذَا تَفقِدُونَ ۷۱

گفتند جام شاه را گم کرده‏ایم و برای هر کس که آن را بیاورد یک بار شتر خواهد بود و [متصدی گفت] من ضامن آنم (۷۲)

 

قَالُوا نَفقِدُ صُوَاعَ المَلِکِ وَلِمَن جَاء بِهِ حِملُ بَعِیرٍ وَأَنَا بِهِ زَعِیمٌ ۷۲

گفتند به خدا سوگند شما خوب می‏دانید که ما نیامده‏ایم در این سرزمین فساد کنیم و ما دزد نبوده‏ایم (۷۳)

 

قَالُوا تَاللّهِ لَقَد عَلِمتُم مَّا جِئنَا لِنُفسِدَ فِی الأَرضِ وَمَا کُنَّا سَارِقِینَ ۷۳

گفتند پس اگر دروغ بگویید کیفرش چیست (۷۴)

 

قَالُوا فَمَا جَزَآؤُهُ إِن کُنتُم کَاذِبِینَ ۷۴

گفتندکیفرش [همان] کسی است که [جام] در بار او پیدا شود پس کیفرش خود اوست ما ستمکاران را این گونه کیفر می‏دهیم (۷۵)

 

قَالُوا جَزَآؤُهُ مَن وُجِدَ فِی رَحلِهِ فَهُوَ جَزَاؤُهُ کَذَلِکَ نَجزِی الظَّالِمِینَ ۷۵

پس [یوسف] به [بازرسی] بارهای آنان پیش از بار برادرش پرداخت آنگاه آن را از بار برادرش [بنیامین] در آورد این گونه به یوسف شیوه آموختیم [چرا که] او در آیین پادشاه نمی‏توانست برادرش را بازداشت کند مگر اینکه خدا بخواهد [و چنین راهی بدو بنماید] درجات کسانی را که بخواهیم بالا می‏بریم و فوق هر صاحب دانشی دانشوری است (۷۶)

 

فَبَدَأَ بِأَوعِیَتِهِم قَبلَ وِعَاء أَخِیهِ ثُمَّ استَخرَجَهَا مِن وِعَاء أَخِیهِ کَذَلِکَ کِدنَا لِیُوسُفَ مَا کَانَ لِیَأخُذَ أَخَاهُ فِی دِینِ المَلِکِ إِلاَّ أَن یَشَاءَ اللّهُ نَرفَعُ دَرَجَاتٍ مِّن نَّشَاء وَفَوقَ کُلِّ ذِی عِلمٍ عَلِیمٌ ۷۶

گفتند اگر او دزدی کرده پیش از این [نیز] برادرش دزدی کرده است‏یوسف این [سخن] را در دل خود پنهان داشت و آن را برایشان آشکار نکرد [ولی] گفت موقعیت‏شما بدتر [از او]ست و خدا به آنچه وصف می‏کنید داناتر است (۷۷)

 

قَالُوا إِن یَسرِق فَقَد سَرَقَ أَخٌ لَّهُ مِن قَبلُ فَأَسَرَّهَا یُوسُفُ فِی نَفسِهِ وَلَم یُبدِهَا لَهُم قَالَ أَنتُم شَرٌّ مَّکَانًا وَاللّهُ أَعلَم بِمَا تَصِفُونَ ۷۷

گفتند ای عزیز او پدری پیر سالخورده دارد بنابراین یکی از ما را به جای او بگیر که ما تو را از نیکوکاران می‏بینیم (۷۸)

 

قَالُوا یَا أَیُّهَا العَزِیزُ إِنَّ لَهُ أَبًا شَیخًا کَبِیرًا فَخُذ أَحَدَنَا مَکَانَهُ إِنَّا نَرَاکَ مِنَ المُحسِنِینَ ۷۸

گفت پناه به خدا که جز آن کس را که کالای خود را نزد وی یافته‏ایم بازداشت کنیم زیرا در آن صورت قطعا ستمکار خواهیم بود (۷۹)

 

قَالَ مَعَاذَ اللّهِ أَن نَّأخُذَ إِلاَّ مَن وَجَدنَا مَتَاعَنَا عِندَهُ إِنَّآ إِذًا لَّظَالِمُونَ ۷۹

پس چون از او نومید شدند رازگویان کنار کشیدند بزرگشان گفت مگر نمی‏دانید که پدرتان با نام خدا پیمانی استوار از شما گرفته است و قبلا [هم] در باره یوسف تقصیر کردید هرگز از این سرزمین نمی‏روم تا پدرم به من اجازه دهد یا خدا در حق من داوری کند و او بهترین داوران است (۸۰)

 

فَلَمَّا استَیأَسُوا مِنهُ خَلَصُوا نَجِیًّا قَالَ کَبِیرُهُم أَلَم تَعلَمُوا أَنَّ أَبَاکُم قَد أَخَذَ عَلَیکُم مَّوثِقًا مِّنَ اللّهِ وَمِن قَبلُ مَا فَرَّطتُم فِی یُوسُفَ فَلَن أَبرَحَ الأَرضَ حَتَّیَ یَأذَنَ لِی أَبِی أَو یَحکُمَ اللّهُ لِی وَهُوَ خَیرُ الحَاکِمِینَ ۸۰

پیش پدرتان بازگردید و بگویید ای پدر پسرت دزدی کرده و ما جز آنچه می‏دانیم گواهی نمی‏دهیم و ما نگهبان غیب نبودیم (۸۱)

 

ارجِعُوا إِلَی أَبِیکُم فَقُولُوا یَا أَبَانَا إِنَّ ابنَکَ سَرَقَ وَمَا شَهِدنَا إِلاَّ بِمَا عَلِمنَا وَمَا کُنَّا لِلغَیبِ حَافِظِینَ ۸۱

و از [مردم] شهری که در آن بودیم و کاروانی که در میان آن آمدیم جویا شو و ما قطعا راست می‏گوییم (۸۲)

 

وَاسأَلِ القَریَةَ الَّتِی کُنَّا فِیهَا وَالعِیرَ الَّتِی أَقبَلنَا فِیهَا وَإِنَّا لَصَادِقُونَ ۸۲

[یعقوب] گفت [چنین نیست] بلکه نفس شما امری [نادرست] را برای شما آراسته است پس [صبر من] صبری نیکوست امید که خدا همه آنان را به سوی من [باز] آورد که او دانای حکیم است (۸۳)

 

قَالَ بَل سَوَّلَت لَکُم أَنفُسُکُم أَمرًا فَصَبرٌ جَمِیلٌ عَسَی اللّهُ أَن یَأتِیَنِی بِهِم جَمِیعًا إِنَّهُ هُوَ العَلِیمُ الحَکِیمُ ۸۳

و از آنان روی گردانید و گفت ای دریغ بر یوسف و در حالی که اندوه خود را فرو می‏خورد چشمانش از اندوه سپید شد (۸۴)

 

وَتَوَلَّی عَنهُم وَقَالَ یَا أَسَفَی عَلَی یُوسُفَ وَابیَضَّت عَینَاهُ مِنَ الحُزنِ فَهُوَ کَظِیمٌ ۸۴

[پسران او] گفتند به خدا سوگند که پیوسته یوسف را یاد می‏کنی تا بیمار شوی یا هلاک گردی (۸۵)

 

قَالُوا تَالله تَفتَأُ تَذکُرُ یُوسُفَ حَتَّی تَکُونَ حَرَضًا أَو تَکُونَ مِنَ الهَالِکِینَ ۸۵

گفت من شکایت غم و اندوه خود را پیش خدا می‏برم و از [عنایت] خدا چیزی می‏دانم که شما نمی‏دانید (۸۶)

 

قَالَ إِنَّمَا أَشکُو بَثِّی وَحُزنِی إِلَی اللّهِ وَأَعلَمُ مِنَ اللّهِ مَا لاَ تَعلَمُونَ ۸۶

ای پسران من بروید و از یوسف و برادرش جستجو کنید و از رحمت‏خدا نومید مباشید زیرا جز گروه کافران کسی از رحمت‏خدا نومید نمی‏شود (۸۷)

 

یَا بَنِیَّ اذهَبُوا فَتَحَسَّسُوا مِن یُوسُفَ وَأَخِیهِ وَلاَ تَیأَسُوا مِن رَّوحِ اللّهِ إِنَّهُ لاَ یَیأَسُ مِن رَّوحِ اللّهِ إِلاَّ القَومُ الکَافِرُونَ ۸۷

پس چون [برادران] بر او وارد شدند گفتند ای عزیز به ما و خانواده ما آسیب رسیده است و سرمایه‏ای ناچیز آورده‏ایم بنابراین پیمانه ما را تمام بده و بر ما تصدق کن که خدا صدقه‏دهندگان را پاداش می‏دهد (۸۸)

 

فَلَمَّا دَخَلُوا عَلَیهِ قَالُوا یَا أَیُّهَا العَزِیزُ مَسَّنَا وَأَهلَنَا الضُّرُّ وَجِئنَا بِبِضَاعَةٍ مُّزجَاةٍ فَأَوفِ لَنَا الکَیلَ وَتَصَدَّق عَلَینَآ إِنَّ اللّهَ یَجزِی المُتَصَدِّقِینَ ۸۸

گفت آیا دانستید وقتی که نادان بودید با یوسف و برادرش چه کردید (۸۹)

 

قَالَ هَل عَلِمتُم مَّا فَعَلتُم بِیُوسُفَ وَأَخِیهِ إِذ أَنتُم جَاهِلُونَ ۸۹

گفتند آیا تو خود یوسفی گفت [آری] من یوسفم و این برادر من است به راستی خدا بر ما منت نهاده است بی‏گمان هر که تقوا و صبر پیشه کند خدا پاداش نیکوکاران را تباه نمی‏کند (۹۰)

 

قَالُوا أَإِنَّکَ لَأَنتَ یُوسُفُ قَالَ أَنَا یُوسُفُ وَهَذَا أَخِی قَد مَنَّ اللّهُ عَلَینَا إِنَّهُ مَن یَتَّقِ وَیِصبِر فَإِنَّ اللّهَ لاَ یُضِیعُ أَجرَ المُحسِنِینَ ۹۰

گفتند به خدا سوگند که واقعا خدا تو را بر ما برتری داده است و ما خطاکار بودیم (۹۱)

 

قَالُوا تَاللّهِ لَقَد آثَرَکَ اللّهُ عَلَینَا وَإِن کُنَّا لَخَاطِئِینَ ۹۱

[یوسف] گفت امروز بر شما سرزنشی نیست‏خدا شما را می‏آمرزد و او مهربانترین مهربانان است (۹۲)

 

قَالَ لاَ تَثرَیبَ عَلَیکُمُ الیَومَ یَغفِرُ اللّهُ لَکُم وَهُوَ أَرحَمُ الرَّاحِمِینَ ۹۲

این پیراهن مرا ببرید و آن را بر چهره پدرم بیفکنید [تا] بینا شود و همه کسان خود را نزد من آورید (۹۳)

 

اذهَبُوا بِقَمِیصِی هَذَا فَأَلقُوهُ عَلَی وَجهِ أَبِی یَأتِ بَصِیرًا وَأتُونِی بِأَهلِکُم أَجمَعِینَ ۹۳

و چون کاروان رهسپار شد پدرشان گفت اگر مرا به کم‏خردی نسبت ندهید بوی یوسف را می‏شنوم (۹۴)

 

وَلَمَّا فَصَلَتِ العِیرُ قَالَ أَبُوهُم إِنِّی لَأَجِدُ رِیحَ یُوسُفَ لَولاَ أَن تُفَنِّدُونِ ۹۴

گفتند به خدا سوگند که تو سخت در گمراهی دیرین خود هستی (۹۵)

 

قَالُوا تَاللّهِ إِنَّکَ لَفِی ضَلاَلِکَ القَدِیمِ ۹۵

پس چون مژده‏رسان آمد آن [پیراهن] را بر چهره او انداخت پس بینا گردید گفت آیا به شما نگفتم که بی‏شک من از [عنایت] خدا چیزهایی می‏دانم که شما نمی‏دانید (۹۶)

 

فَلَمَّا أَن جَاء البَشِیرُ أَلقَاهُ عَلَی وَجهِهِ فَارتَدَّ بَصِیرًا قَالَ أَلَم أَقُل لَّکُم إِنِّی أَعلَمُ مِنَ اللّهِ مَا لاَ تَعلَمُونَ ۹۶

گفتند ای پدر برای گناهان ما آمرزش خواه که ما خطاکار بودیم (۹۷)

 

قَالُوا یَا أَبَانَا استَغفِر لَنَا ذُنُوبَنَا إِنَّا کُنَّا خَاطِئِینَ ۹۷

گفت به زودی از پروردگارم برای شما آمرزش می‏خواهم که او همانا آمرزنده مهربان است (۹۸)

 

قَالَ سَوفَ أَستَغفِرُ لَکُم رَبِّیَ إِنَّهُ هُوَ الغَفُورُ الرَّحِیمُ ۹۸

پس چون بر یوسف وارد شدند پدر و مادر خود را در کنار خویش گرفت و گفت ان شاء الله با [امن و] امان داخل مصر شوید (۹۹)

 

فَلَمَّا دَخَلُوا عَلَی یُوسُفَ آوَی إِلَیهِ أَبَوَیهِ وَقَالَ ادخُلُوا مِصرَ إِن شَاء اللّهُ آمِنِینَ ۹۹

و پدر و مادرش را به تخت برنشانید و [همه آنان] پیش او به سجده درافتادند و [یوسف] گفت ای پدر این است تعبیر خواب پیشین من به یقین پروردگارم آن را راست گردانید و به من احسان کرد آنگاه که مرا از زندان خارج ساخت و شما را از بیابان [کنعان به مصر] باز آورد پس از آنکه شیطان میان من و برادرانم را به هم زد بی گمان پروردگار من نسبت به آنچه بخواهد صاحب لطف است زیرا که او دانای حکیم است (۱۰۰)

 

وَرَفَعَ أَبَوَیهِ عَلَی العَرشِ وَخَرُّوا لَهُ سُجَّدًا وَقَالَ یَا أَبَتِ هَذَا تَأوِیلُ رُؤیَایَ مِن قَبلُ قَد جَعَلَهَا رَبِّی حَقًّا وَقَد أَحسَنَ بَی إِذ أَخرَجَنِی مِنَ السِّجنِ وَجَاء بِکُم مِّنَ البَدوِ مِن بَعدِ أَن نَّزغَ الشَّیطَانُ بَینِی وَبَینَ إِخوَتِی إِنَّ رَبِّی لَطِیفٌ لِّمَا یَشَاءُ إِنَّهُ هُوَ العَلِیمُ الحَکِیمُ ۱۰۰

پروردگارا تو به من دولت دادی و از تعبیر خوابها به من آموختی ای پدیدآورنده آسمانها و زمین تنها تو در دنیا و آخرت مولای منی مرا مسلمان بمیران و مرا به شایستگان ملحق فرما (۱۰۱)

 

رَبِّ قَد آتَیتَنِی مِنَ المُلکِ وَعَلَّمتَنِی مِن تَأوِیلِ الأَحَادِیثِ فَاطِرَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرضِ أَنتَ وَلِیِّی فِی الدُّنُیَا وَالآخِرَةِ تَوَفَّنِی مُسلِمًا وَأَلحِقنِی بِالصَّالِحِینَ ۱۰۱

این [ماجرا] از خبرهای غیب است که به تو وحی می‏کنیم و تو هنگامی که آنان همداستان شدند و نیرنگ می‏کردند نزدشان نبودی (۱۰۲)

 

ذَلِکَ مِن أَنبَاء الغَیبِ نُوحِیهِ إِلَیکَ وَمَا کُنتَ لَدَیهِم إِذ أَجمَعُوا أَمرَهُم وَهُم یَمکُرُونَ ۱۰۲

و بیشتر مردم هر چند آرزومند باشی ایمان‏آورنده نیستند (۱۰۳)

 

وَمَا أَکثَرُ النَّاسِ وَلَو حَرَصتَ بِمُؤمِنِینَ ۱۰۳

و تو بر این [کار] پاداشی از آنان نمی‏خواهی آن [قرآن] جز پندی برای جهانیان نیست (۱۰۴)

 

وَمَا تَسأَلُهُم عَلَیهِ مِن أَجرٍ إِن هُوَ إِلاَّ ذِکرٌ لِّلعَالَمِینَ ۱۰۴

و چه بسیار نشانه‏ها در آسمانها و زمین است که بر آنها می‏گذرند در حالی که از آنها روی برمی‏گردانند (۱۰۵)

 

وَکَأَیِّن مِّن آیَةٍ فِی السَّمَاوَاتِ وَالأَرضِ یَمُرُّونَ عَلَیهَا وَهُم عَنهَا مُعرِضُونَ ۱۰۵

و بیشترشان به خدا ایمان نمی‏آورند جز اینکه [با او چیزی را] شریک می‏گیرند (۱۰۶)

 

وَمَا یُؤمِنُ أَکثَرُهُم بِاللّهِ إِلاَّ وَهُم مُّشرِکُونَ ۱۰۶

آیا ایمنند از اینکه عذاب فراگیر خدا به آنان دررسد یا قیامت در حالی که بی‏خبرند بناگاه آنان را فرا رسد (۱۰۷)

 

أَفَأَمِنُوا أَن تَأتِیَهُم غَاشِیَةٌ مِّن عَذَابِ اللّهِ أَو تَأتِیَهُمُ السَّاعَةُ بَغتَةً وَهُم لاَ یَشعُرُونَ ۱۰۷

بگو این است راه من که من و هر کس پیروی‏ام کرد با بینایی به سوی خدا دعوت می‏کنیم و منزه است‏خدا و من از مشرکان نیستم (۱۰۸)

 

قُل هَذِهِ سَبِیلِی أَدعُو إِلَی اللّهِ عَلَی بَصِیرَةٍ أَنَا وَمَنِ اتَّبَعَنِی وَسُبحَانَ اللّهِ وَمَا أَنَا مِنَ المُشرِکِینَ ۱۰۸

و پیش از تو [نیز] جز مردانی از اهل شهرها را که به آنان وحی می‏کردیم نفرستادیم آیا در زمین نگردیده‏اند تا فرجام کسانی را که پیش از آنان بوده‏اند بنگرند و قطعا سرای آخرت برای کسانی که پرهیزگاری کرده‏اند بهتر است آیا نمی‏اندیشید (۱۰۹)

 

وَمَا أَرسَلنَا مِن قَبلِکَ إِلاَّ رِجَالًا نُّوحِی إِلَیهِم مِّن أَهلِ القُرَی أَفَلَم یَسِیرُوا فِی الأَرضِ فَیَنظُرُوا کَیفَ کَانَ عَاقِبَةُ الَّذِینَ مِن قَبلِهِم وَلَدَارُ الآخِرَةِ خَیرٌ لِّلَّذِینَ اتَّقَوا أَفَلاَ تَعقِلُونَ ۱۰۹

تا هنگامی که فرستادگان [ما] نومید شدند و [مردم] پنداشتند که به آنان واقعا دروغ گفته شده یاری ما به آنان رسید پس کسانی را که می‏خواستیم نجات یافتند و[لی] عذاب ما از گروه مجرمان برگشت ندارد (۱۱۰)

 

حَتَّی إِذَا استَیأَسَ الرُّسُلُ وَظَنُّوا أَنَّهُم قَد کُذِبُوا جَاءهُم نَصرُنَا فَنُجِّیَ مَن نَّشَاء وَلاَ یُرَدُّ بَأسُنَا عَنِ القَومِ المُجرِمِینَ ۱۱۰

به راستی در سرگذشت آنان برای خردمندان عبرتی است‏سخنی نیست که به دروغ ساخته شده باشد بلکه تصدیق آنچه [از کتابهایی] است که پیش از آن بوده و روشنگر هر چیز است و برای مردمی که ایمان می‏آورند رهنمود و رحمتی است (۱۱۱)

 

لَقَد کَانَ فِی قَصَصِهِم عِبرَةٌ لِّأُولِی الأَلبَابِ مَا کَانَ حَدِیثًا یُفتَرَی وَلَکِن تَصدِیقَ الَّذِی بَینَ یَدَیهِ وَتَفصِیلَ کُلَّ شَیءٍ وَهُدًی وَرَحمَةً لِّقَومٍ یُؤمِنُونَ ۱۱۱

 
این مطلب توسط میثم عظیمی. بررسی شده است. تاریخ تایید: ۹۴/۰۵/۲۷ - ۰۰:۴۰
اشتراک گذاری: تلگرام فیسبوک تویتر
برچسب ها:

1
1


لوگین شوید تا بتوانید نظر درج کنید. اگر ثبت نام نکرده اید. ثبت نام کنید تا بتوانید لوگین شوید و علاوه بر آن شما نیز بتوانید مطالب خودتان را در سایت قرار دهید.
فراموش کردم
تبلیغات
کاربران آنلاین (0)