|
امیر پیمانفر
(
![]()
آلبوم:
تصاویر پروفایل
![]()
کد برای مطالب، وب سایت و وبلاگ:
بازدید کل:
927 بازدید امروز: 437
توضیحات:
عبدالحسین معروف به خسرو گلسرخی متولد دوم بهمن ۱۳۲۲ شمسی در شهر رشت است. خسرو پدرش را در دو سالگی از دست داد . خسرو پس از فوت پدربزرگ در سال ۱۳۴۱ شمسی همراه مادر و برادر به تهران آمد. روزها کار میکرد و شبها درس میخواند و در کنار آن به شعر که مهمترین مشغله ذهنیاش بود میپرداخت. از سال ۱۳۴۴ نقدهای ادبی خسرو گلسرخی در نشریات مختلف آن زمان مانند کیهان ، اطلاعات ، فردوسی و ... چاپ میشد. خسرو زبان فرانسه را از داییاش آموخت و چند ترجمه از زبان فرانسه به فارسی انجام داد. در سال ۱۳۴۸ با عاطفه گرگین - شاعر و مترجم - ازدواج کرد و حاصل این زندگی «دامون» است که اینک مردی است دانش آموخته جامعهشناسی از دانشگاه پاریس. خسرو گلسرخی به جرم نوشتن مقالات روشنگرانه و شعرهایش با پروندهسازی ساواک در جریان دستگیری جمعی از هنرمندان و روشنفکران در سال ۱۳۵۲ دستگیر، در دادگاه نظامی محاکمه و در سحرگاه ۲۹ بهمن ۱۳۵۲ اعدام شد. ______________________________________________________ خسرو گلسرخی اهل رشت دوم بهمن 1322 روز تولد پنجم بهمن 1352 حکم اعدامش رسما ابلاغ می شود بيست و نهم بهمن 1352 تيرباران می شود ______________________________________________________ خسرو گلسرخی در دادگاه نظامی : من به خاطر جانم چانه نمی زنم ، زيرا فرزند خلق مبارز و دلاور هستم. سرهنگ غفارزاده رئيس دادگاه :فقط از خودتان دفاع کنيد . حاشيه رفتن و تبليغات مرامی را کنار بگذاريد گلسرخی: از حرفهای من می ترسيد ؟ سرهنگ غفارزاده با عصبانيت:به شما دستور می دهم ساکت شويد . بنشينيد! خسرو گلسرخی با صدائی بلندتر: به من دستور ندهيد . برويد به سرجوخه ها و گروهبانهايتان دستور بدهيد. خيال نمی کنم صدای من آنقدر بلند باشد که بتواند وجدان خفته ای را بيدار کند. خوف نکنيد.می بينيد که در اين دادگاه باصطلاح محترم هم سرنيزه ها از شما حمايت می کنند. _____________________________________________________ بخشی از شعر "تساوی" خسرو گلسرخی اگر یک فرد انسان واحد یک بود آنکه زور و زر به دامن داشت بالا بود و آنکه قلبی پاک و دستی فاقد زر داشت پایین بود؟ اگر یک فرد انسان واحد یک بود آنکه صورت نقره گون، چون قرص مه میداشت بالا بود وآن سیه چرده که می نالید پایین بود؟ اگر یک فرد انسان واحد یک بود این تساوی زیر و رو می شد حال میپرسم یک اگر با یک برابر بود نان و مال مفتخواران از کجا آماده میگردید؟ یا چهکس دیوار چینها را بنا میکرد؟ یک اگر با یک برابر بود پس که پشتش زیر بار فقر خم میگشت؟ یا که زیر ضربه شلاق له میگشت؟ یک اگر با یک برابر بود پس چهکس آزادگان را در قفس میکرد؟ معلم نالهآسا گفت: بچهها در جزوههای خویش بنویسید: یک با یک برابر نیست....
درج شده در تاریخ ۹۱/۱۱/۲۰ ساعت 02:37
برچسب ها:
1
لوگین شوید تا بتوانید نظر درج کنید. اگر ثبت نام نکرده اید. ثبت نام کنید تا بتوانید لوگین شوید و علاوه بر آن شما نیز بتوانید مطالب خودتان را در سایت قرار دهید. |
کاربران آنلاین (0)
|