یه یخچال نو خریدم، یخچال قدیمیه رو گذاشتم دم در روش نوشتم: رایگان! هرکسی خواست، ببره.
هر روز میومدم می دیدم یخچال سر جاشه!
دو سه روز گذشت دیدم اینطوریه رو یخچال نوشتم: برای فروش، 50000 تومان!
فردا صبحش اومدم دیدم یخچال رو دزدیدن!
******************************
یکی تعریف میکرد:
رفته بودیم یه جا مهمونی، صاحب خونه یه دختر ملوس داشت، 3،4سالش بود، دیوار راستو میرفت بالا!
نازش کردم، بوسیدمش و بهش با لحن بچه گونه گفتم:
خاله دون، جن سالته عجیییجم؟ اسمتو بهم میگی خانومه خوججل؟
چند ثانیه تو چشام نگاه کرد، بعدش خیلی جدی گفت:
احمق، مثل آدم حرف بزن ببینم چی میگی ..!
******************************
یه زن و شوهر رو تخت خوابیده بودن، خانومه که داشت خواب می دید ناغافل فریاد میکشه : "شوهرم اومد..." مرد بیچاره از خواب می پره و دستپاچه خودشو پرت میکنه زیر تخت !!
******************************
زمانی که ما مدرسه می رفتیم، یک نوع املاء بود به نام "املاء پاتخته ای" ، در نوع خودش عذابی بود الیم! برای کسی که پای تخته می رفت یه حسی داشت تو مایه های اعدام در ملاءعام.. و برای همکلاسی های تماشاچی چیزی بود مصداق تفریح سالم..
******************************
همه ما یه جورایی یه زمانی جز اقلیت های هندی بودیم ؛
.چون همه مون یه روزی یه گاوی رو به عنوان عشق می پرستیدیم !!!
******************************
ـ دوست یعنی کسی که وقتی هست آروم باشی و وقتی نیست چیزی توی زندگیت کم باشه
ـ دوست یعنی اون جمله های ساده و بی منظوری که میگی و خیالت راحته که ازش هیچ سوء تعبیری نمی شه
ـ دوست یعنی یه دل اضافه داشتن برای اینکه بدونی هر بار دلت می گیره یه دل دیگه هم دلتنگ غمت می شه
ـ دوست یعنی وقت اضافه ؛ یعنی تو همیشه عزیزی حتی توی وقت اضافه
ـ دوست یعنی تنهایی هام رو می سپرم دست تو چون شک ندارم می فهمیش
ـ دوست یعنی یه راه دو طرفه یه قدم من یه قدم تو ؛ اما بدون شمارش و حساب و کتاب
ـ دوست یعنی من از بودنت مفتخر و سربلندم نه سر به زیر و شرمنده
--------------------------------------------------
ادعا نمی کنم که همیشه به یاد دوستانم هستم ولی ادعا می کنم که لحظاتی که به یادشون نیستم هم دوستشون دارم