فراموش کردم
رتبه کلی: 5695


درباره من
Ehsan

Alizadeh




سخته عاشق باشی ولی هیشکی ندونه
اشکاتو زودی پاک کنی تا کسی ندونه
قشنگی عشق که میگن شاید همینجاست
سخته به قربون چشاش بری تو رویا
قدم قدم گریه کنی کنار دریا
سخته همش تو فکر باشی شاید نخوادت
خاطره هات ورق ورق بیاد به یادت




خسته شدم از بس چشم به در دوختم

نامه هام ندای دوست داشتنت رو میدند

از بس اسمتو صدا کردمدیواره اسمتو بلد شدند

از بس گریه کردم اشکی برای چشمام نمونده

از بس داد زدم صدام گرفته تو رو روز و شب صدا

می کنم شاید روزی ببینمت شاید روزی حست

کنم شاید بتونم ببوسمت

شاید روزی برات بمیرم

دوستت دارم



یه جور دوست داشتن هایی هست که هیچوقت پاک نمیشه از دل آدم ...

حتی با اشتباه ...

حتی با مرور زمان ...

حتی با هرچیز دیگه ...

این دوست داشتنا شاید فقط یه جور از دل آدما پاک شه ...

اونم مردن هست ...

همیشه

همه جا

همه ی لحظه ها

دوست داشتنت تو قلبم حک شده و هست عشقم


عشقم دلتنگتم بدجووووووور:(

چگونه بفرستم تپش های قلبم را برای تو....

تا باور کنی از یاد بردن کار من نیست....


در خاطری که تویـــی دیگران فراموشند ،


بگذار در گوشت بگویم


میـــخواهــمــــــــت


این خلاصه ی ،


تمام حرفای عاشقــــانه دنـــیاست

...Guitarist (flightboy )    

دل نوشته های نفس جونم..............

درج شده در تاریخ ۹۲/۰۷/۱۵ ساعت 21:25 بازدید کل: 464 بازدید امروز: 425
 
 ♥♥ دعایم کن♥♥
 
 
     نفس
 
 
 
 
توکه آرام میخوانی قنوت گریه هایت را میان ربنای سبزدستانت دعایم کن 
||
 
 
 
 l]]
 
شانه ات
  
 
 سرم را روی شانه ات بگذار تا همه بدانند "همه چیز" زیر سر من است ! 
||
 
 نفس
 
نداشتن
 
 
هر وقت از دست کسی یا چیزی ناراحت شدی

 فقط یه لحظه به نبودنش , یا نداشتنش فکر کن
||
 
 نفس
 
 
لــــــــــــــمس کن
 
 
لمـــــــس کن کلماتی را که بــــرایت مـــــی نویــسم

تـــــا بخوانی و بفـهمی چقـــــدر جایت خـــــــالیست
 
تا بدانی نبودنت آزارم می دهد

لمس کن نوشته هایی را که لمس ناشدنیست وعریان

که از قلبم بر قلم وکاغذ می چکد 

لمس کن گونه هایم را که خیس اشک است و پُر شیار

لمـــس کن لحظـــــه هایم را ...

تــــــــــویی کــــه نــمی دانی مـــــن کـــه هستـــــــم
 
لمس کن این با تو نبودن ها را 

لــــــــــــــمس کن ....
||
 
 
 نفس
 
Love
 
 
 
I Love My EYES When U Look Into Them,

 I Love My NAME When U Say It,

 I Love My HEART When U Love It,

 I Love My LIFE When U Are In It.
||
 
 
 نفس
 
نمی دانســـتم
 
 

 

چقدر سخت است منتظر کسی باشی که هیچ وقت فکر آمدن نیست.

 ...................................................

مــن نمی دانســـتم ، که ســــر انجام چــــه آیـــد به ســـرم

تـو مـرا خوبــ نگــــر ، شـاید ایــنبار ببـیـــنی کـه تو را منـتظــرم

||
 
 
 
 
تــبر
 
 
بـــــه درختـــــان جنگلـــ گـــــــفتم شـــــــما با این عظـمـت چرا از
تــــــکه آهـــنی بـــــنام تــــبر می رنجیـــد گفـــــتند: رنجـــش مـــا
از تــبر نــیست از دســـــته آن است کــــه از جــنس خــود مـاستـــ
||
 
 
 
 
خوابــــــــ
 
 
اگــــر با سکـــــوت میـــــروم دلــــیل بر بــــی وفــــایی نیست خواســـــتم
 
صدای شکســــــتنم از خوابــــــــ بیدارتــــان نکنــــــــد..
||
11ou
 
 
 
من خــــــودم بودم
 
 
 
من نه عــــــــاشق بودم ,و نه محتاج نگــــــاهی که بلغزد بر من
من خــــــودم بودم و یک حس غـــــریب, که به صد عشـــــق و
هـــــــــوس می ارزید.من خودم بودم دســـــــتی که صــــــداقت
می کاشت,گـــر چه در حســــــــــرت گندم پوســــــــید.من خودم
بودم هر پنجــــــــره ای ,که به سرسبــــــزترین نقطـــــــــه بودن
وا بود .و خـــــــدا می داند بـــی کسی از ته دل بستـــــــگیم پیدا
بود .من نه عـــــــاشق بودم و نه دلـــــــداده به گیســـــــــوی بلند
و نه آلـــــــــــوده به افکار پـلیــــــد من به دنبال نــــــگاهی بودم
که مرا از پس دیوانـــــــــــگیم می فهمید آرزویـــــــــــــم این بود
 
  
||
 
 نفس
 
 
من خوبم ....من آرامم......من قول داده ام
 
 
 
 
بـا تونیستم تـونخوان با خـودم زمــزمه میکنــم مـن خوبـم .مـن آرامــم .مــن قــول داده ام
فــقط کمــی تـورا کـم اورده ام یـادت هــست؟ مـیگفـتم درسـرودن تـونـا تـوانـم؟ واژه کــم
مـی اورم بـرای گـفـتن دوستـت دارمها؟حـالا تـمام واژه هـا در گـلـویـم صف کـشــیده انـد
با این همه واژه چـه کنم؟تـکـلـیـف ایـن همه حرف نگفته چه می شـود؟ بـاید حـرفـهایـم را 
مچاله کـنم وبـرگـرده بـاد بـیـاندازم باید خوب باشم مـن خـوبـم .من آرامـم.مـن قــول داده ام
فقط کمی بی حوصله ام آسمان روی ســرم سنگیـنی میـکند روزهایــم کش امــده هــر چــه
خودم را به کـوچه بی خیالی میزنم باز سر از کوچـــه دلتنــگی در مــیاورم روزهـــا تمـام
ابرهای اندوه در چشمان منند ولی نمی بارند چون من خوبم . مــن آرامـم.مـن قــول داده ام
تمام خنده هایم را نذر کرده ام که گریه ام نگیرد اما شبها.وای از شـبهــا هـوای آغـوشـــت
دیوانه ام میکند موهایم بد جوری بهانه دستانت را میگیرند تــک تــک نجواهای شبانه ات
لا به لای موهایم مانده اند کاش لا اقــــل مـیشد فقـط شــب بـــخیر شبها را بگویی تا بخوابم
لالایی ها پیشکش من خــوبـم .مـن آرامم .من قــول داده ام فـقط نمیـدانم چـرا هــی آه میـکشم
آه  و آه  و بازم آه خسته شدم  از این همه آه شبها تمام آه ها  در سینه منند ان قدر سوزناک
هستـند کـه مـی تـوانـم بـا ایـن همـــه آه دنــیا را خــاکسـتر کـــنم امـا حیــف کــه قـول داده ام
من خوبم .من آرامم.فقط کمی دلواپسم کاش قول گــرفــته بــودم از تــو بـرای کســی ازتـه دل 
نخندی می ترسم مثل مــن عاـشـق خــنده هـــایت شـود حــال و روزش شــود ایـــن. تــو کــه 
نمی مانی برایش آنوقت مــثل مــن بایــد آرام باشــد .خــوب باشـــد. قــول داده بـاشــد .نـترس 
باز شروع نمیکــنم اصلا تمــام نشده کـه بخـواهــم شــروع کـنم همـین دـم بـرایت تـنگ شـده 
را هم به تو نمی گویم  تو راحت باش .من خوبم .مــن آرامــم. آخـــر مـن قـول داده ام کـه آرام 
بـــــــــــــــاشــــــم بـــــــــاورت مــــــی شــــود؟ مــــــن خــــوبـــــــم.......
 
 
خـــــــاطـــره حـیــــــــــــدری زاده
||
3ou
 
 
 
آموزنده
 
 
 
دختر کوچولو و پدرش از رو پلی میگذشتن.
پدر یه جورایی می‌ترسید، واسه همین به دخترش
گفت: عزیزم، لطفا دست منو بگیر تا نیوفتی تو رودخونه.
 دختر کوچیک گفت: نه بابا، تو دستِ منو بگیر پدر که گیج
شده بود با تعجب پرسید: چه فرقی می‌کنه؟ دخترک جواب داد:
اگه من دستت را بگیرم و اتفاقی برام بیوفته، امکانش هست که من
دستت را ول کنم . امااگه تو دست  منو بگیری ، من ، با اطمینان
میدونم هر اتفاقی هم که بیفته، هیچ وقت دستم رو ول نمی‌کنی.
 در هر رابطه دوستی‌ای، ماهیت اعتماد به قید و
بندهاش
نیست؛ به عهد و پیمان‌هاش هست. پس دست کسی
رو که دوست داری رو بگیر ، به جای
این که توقع داشته باشی اون
دست تو رو بگیره.
||
[ou]
 
 نفس
 
خــــلــوت تـنـــهــــــایــی
 
دل نــــــــوشــتـــــــه  
 
 
.......خلوت تنهایی من.......
نمیدونم از کجا شروع کنم ، شب سردی
بود آسمون هم دلش مثله دله من گرفته بود . ازپنجریه
اطاقم به بیرون نگاهی کردم و با یه لبخند تلخ به خودم گفتم
امروزهم گذشت و مثله همیشه تنهایی ، چراقه سره کوچه مثله همیشه
روشن بود و کوچه مثله همیشهخلوت و ساکت بود. درحالی که احساسه
تنهای میکردم پشت به پنجره نشستم و آروم دست هام رو که لابه لایه موهام
گره کرده بودم بلا و پایین میبردم ناگهان صدایی بگوشم رسید انگار کسی
تویه کوچه راه میرفت یا اینکه کسی در حال عبور بود سریع بلند شدم به کوچه
نگاهی انداختم دیدم یه نفر آروم و اهسته در حال عبور هست. اون شب برام
دیگه مثله شب های قبل تکراری نبود . شبه بعد دوباره همون آدم از کوچیه
تنهایی من عبور کرد و با صدایه قدم هاش به من یه حس خوب می داد
حسی که میگفت دیگه تنها نیستی . شبها پی در پی میگذشت و من
به صدایه قدم هایه اون مرد عادت کرده بودم و برام زیبا
بود . چند شب گذشت و صدایی به گوش نمیرسید.
هرشب همون ساعتی اون رهگزر
عبور میکرد کناره پنجره
منتظر

مینشستم چند شبی گذشت دوباره همون حس تنهایی رو پیدا کرده بودم ، تا اینکه

یه شب صدایه پای دو نفر رو شنیدم ، کناره پنجره امدم و دیدم که همون مرد با

یه زن که بنظرم همسرش بود سکوته کوچه رو بهم زدن و صدای خنده هاشون

فضای کوچه رو پر کرده بودر حال عبور بودن اونها خنده کنان از کوچه عبور

کردن، و من دوباره کناره پنجره نشستم و به خودم گفتم ، دوباره به خلوت تنهایی

خودم خوش آمدم .
||
 
 
 نفس
 
دوســــــتــت دارم
 
 
زندگــ را اشکـ بیش نمـ دانم ، پـس بگـــذار با اشــــک 
چشــــمـــــانم بنویـــــســــم  دوســــــتــت دارم 
 
 
||
 
 
 
 
آغـــــــــوش
 
 
نگاهم به آسمان بود آنگاه که تو........................ سر بر روی شانه ام گذاشتی

تو عاشقانه من را به آغوش کشیدی و من.............. غرق در اشک بودم تو که این گونه من

را دوست داری بگذار تا در آغوشت به خواب......... بروم خوابی عمیق که بیداری در ان نباشد

انقدر در آغوش تو بودن لذت بخش هست که دوست.. دارم هیچ گاه من را رها نکنی اری عزیزم من

با تو ام تو ای که هر لحظه بودن با تو به تمام این دنیای خاکی می ارزد. تو که عشقه پاک و معصومانه

خود را به من ارزنی کردی، تو که تنها ستاره ی شب های تار من هستی آری تو . دستانت را دوست

دارم چرا که از گرمایه ان زندگی دوباره میگیرم . با من بمان که دیگر شیشیه عمره من در

دستان پاک توست. تو زیبایی همانند ماه برای اسمان ، همانند ماهی سرخ

عیدی کناره سفره هفت سین. اری عشق هر ثانیه گرمای نفس

هایت را احساس میکنم ،صدای قلبت که مانند تیک تاک

ساعت هر لحظه به گوشم میرسد را میشنوم.

زندگی من با تو زیباست و حتی مرگ

من در آغوش تو کنارم باشی

حتی مرگ هم زیباست که

با تو تجربه

کنم .
||
 
 
 
 
مــــن چــــــقــدر ســـــــــاده ام
 


قــــطــــار می رود.تو مــــی روی. تـــمــام ایـــــــستـگـــاه مــی رود.

 و مـــــن چـــــــقدر ســـــــاده ام!کــــه سالهـــای ســـــال ،در
 
انـتـظــــار تـــــو کـــــنارایـــن قـــــطـار رفـــــتـــه
 
ایـــــسـتـــاده ام و همــــچنـــــان بــه
 
نــرده هــــای ایستــــگاه
 
رفته تکیه داده ام
 
!!!!!!!!!!!
 
!!!!!
 
!!
||
 
 
 
دوبــــــــــــاره رفــتــــــــــــــــی
 
 

 

 

 
دوبــــــــاره رفـتــیـــــــو مـــونــدم با یــه قـــاب عـــکس خــالی

 خـــودتــو مثـــــل همیشــــــــه باز بــزن بــه بی خیـــــــالـــــــی

 مــن تو فـکــــر با تــو مونـــدن تــو هــمـــش به فـــ
کر رفـــــتن
 
بـــی تـــو تــعریـــــفـــی نــــــــداره روزای تـنـهـــــایـــی مـــن

 حــــــتــی ساعــــت رو دیـــــوار داره خوابـــتــــو مـــی بیـــنــه

تـو کــه نـیـســتــی حــال و روز مــــنــو ایــن خـونـــه همـــــینــه
||
 
 
تاریخ آخرین ویرایش مطلب: تاریخ آخرین ویرایش: ۹۲/۰۷/۱۶ - ۰۱:۰۷
اشتراک گذاری: تلگرام فیسبوک تویتر
برچسب ها:

1
1


لوگین شوید تا بتوانید نظر درج کنید. اگر ثبت نام نکرده اید. ثبت نام کنید تا بتوانید لوگین شوید و علاوه بر آن شما نیز بتوانید مطالب خودتان را در سایت قرار دهید.
فراموش کردم
تبلیغات
کاربران آنلاین (1)