فراموش کردم
رتبه کلی: 4152


درباره من
چشاش پر از اشک بود نگام کرد و گفت دوستم داری به چشماش خیره شدم قطره های اشکش را از چشماش پاک کردم و خداحافظی کردم . روز بعد که دیدمش انقدر خوشحال شد که خودشو تو بغلم انداخت سرش را روی سینم گذاشت و گفت اگه دوستم داری امروز بگو ماه ها گذشت و تو بستر بیماری افتاده بود رفتم دیدمش و کنارش نشستم و نگاش کردم و گفت بگو دوستم داری می ترسم دیگه هیچوقت این کلمه را ازت نشنوم ولی هیچ حرفی نزدم به غیر از خداحافظی وقتی چند وقت بعد یه بار دیگه رفتم دیدمش روی صورتش پارچه ی سفیدی بود وحشت زده و حیرون پارچه رو کنار زدم تازه فهمیدم چقدر دوستش داشتم امروز روز مرگ من است مرگ احساسم مرگ عاطفه هایم اون رفت بدون اینکه بدونه به حد پرستش دوستش دارم
امیر041 (forsat )    
   
عنوان: نخونی از دستت رفته،..،
نخونی از دستت رفته،..،
کد برای مطالب، وب سایت و وبلاگ: بازدید کل: 170 بازدید امروز: 169

این تصویر توسط اسماعیل مختاری بررسی شده است.
برچسب ها:
اشتراک گذاری: تلگرام فیسبوک تویتر
تبلیغات

1
1


لوگین شوید تا بتوانید نظر درج کنید. اگر ثبت نام نکرده اید. ثبت نام کنید تا بتوانید لوگین شوید و علاوه بر آن شما نیز بتوانید مطالب خودتان را در سایت قرار دهید.
فراموش کردم
کاربران آنلاین (0)