|
سر ریتایرد
(
![]()
آلبوم:
secret
![]()
کد برای مطالب، وب سایت و وبلاگ:
بازدید کل:
177 بازدید امروز: 176
توضیحات:
خسرو:آقای قاضی من برای دفاع از خودم چیزی ندارم من فقط از خلقم دفاع میکنم
قاضی:نه جناب شما فقط میتونی از خودت دفاع کنی خسرو:پس من حرفی ندارم و میشینم قاضی:میتونی بشینی!!!! ... معلم پای تخته داد می زد صورتش از خشم گلگون بود و دستانش به زیر پوششی از گرد پنهان بود ولی آخر کلاسی ها لواشک بین خود تقسیم میکردند وآن یکی در گوشهای دیگر «جوانان» را ورق می زد. برای اینکه بیخود هایو هو میکرد و با آن شور بی پایان تساویهای جبری را نشان میداد با خطی خوانا بروی تخت های کز ظلمتی تاریک غمگین بود تساوی را چنین بنوشت : «یک با یک برابر است» از میان جمع شاگردان یکی برخاست همیشه یک نفر باید بپاخیزد... به آرامی سخن سر داد: «تساوی اشتباهی فاحش و محض است» نگاه بچه ها ناگه به یک سو خیره گشت و معلم مات بر جا ماند... و او پرسید: «اگر یک فرد انسان، واحد یک بود آیا یک با یک برابر بود؟» سکوت مدهوشی بود و سوالی سخت معلم خشمگین فریاد زد: «آری برابر بود» و او با پوزخندی گفت: «اگر یک فرد انسان واحد یک بود آنکه زور و زر به دامن داشت بالا بود و آنکه قلبی پاک و دستی فاقد زر داشت پایین بود؟ اگر یک فرد انسان واحد یک بود آنکه صورت نقره گون، چون قرص مه میداشت بالا بود وآن سیه چرده که می نالید پایین بود؟ اگر یک فرد انسان واحد یک بود این تساوی زیر و رو می شد حال میپرسم یک اگر با یک برابر بود نان و مال مفت خواران از کجا آماده میگردید؟ یا چه کس دیوار چینها را بنا میکرد؟ یک اگر با یک برابر بود پس که پشتش زیر بار فقر خم میگشت؟ یا که زیر ضربه شلاق له میگشت؟ یک اگر با یک برابر بود پس چه کس آزادگان را در قفس میکرد؟» معلم ناله آسا گفت: «بچه ها در جزوه های خویش بنویسید: یک با یک برابر نیست...» شعری از زنده یاد خسرو گلسرخی
درج شده در تاریخ ۹۳/۰۷/۱۳ ساعت 17:42
برچسب ها:
1
لوگین شوید تا بتوانید نظر درج کنید. اگر ثبت نام نکرده اید. ثبت نام کنید تا بتوانید لوگین شوید و علاوه بر آن شما نیز بتوانید مطالب خودتان را در سایت قرار دهید. |
کاربران آنلاین (1)
|