فراموش کردم
رتبه کلی: 761


درباره من
HaDi____sOlTaN (galaxywolf )    

پایان دنیای من تو میانالی(داستان)

درج شده در تاریخ ۹۱/۰۲/۲۰ ساعت 17:55 بازدید کل: 968 بازدید امروز: 105
 

:Pسلام به همهی دوساتی گلم:P

یه خواهش....!:*)

نخونده نظر ندین!:)

:*)یه خواهش دیگه....؟!!:*)

بی نظر اینجارو ترک نکنین!:D

نتیجه ی اخلاقی؟؟!:*)

:)قبول زحمت کنین وقت بذارین ضرر نمیکنین!:D

 

سلام..خيانت.....نميدونم تاحالا طعم شو چشيدين يا نه..شده عاشق کسي بشي که بعد ها بفهمي نه تنها با تو بوده بلکه با خيلي هاي ديگه هم طرح دوستي ريخته..شده در حين کسي که ميپرستيش يهو بفهمي بهت خيانت کرده تا دنيا روت خراب شه؟؟؟شده بشيني ساعت ها گريه کني ؟؟شده شبها رو نتوني بخوابي؟فقط از خدا مي خوام که هيچ کدوم از شما به اين درد مبتلا نشين...تو انتخابت دقت کن .

 

اين جمله اي بود که دوستام در گوشم مي خوندن ..اخه چطوری؟ ...هنوزم باورم نميشه که( ...)اين کارو باهام کرده ..1سال چند ماهه ميگذره ولي هنوزم وقتي به اون روزا فکر ميکنم انگاري همين ديروز بود.روز تولدم يادش بخير چقدر خوش گذشت خنديديم . قرار هايي که پشت پارک شهر (...) ميزاشتيم ..گلي که ميدادم ..کافي شاپ ها ولي اين روز هاي خوب زياد دووم نداشت .

تو تاريخ 88/8/12 از طريق يکي از دوستای هم کلاسیش به نام (...) فهميدم که عشقم که من جلو دوستام سر اسمش قسم ميخوردم بهم گفت (...) با 2 نفر ديگه که _اسمشونم گفت_ هم دوسته ...الان که دارم تایپ میکنم دستم ميلرزه فقط اونايي ميتونن بفهمن که طمع تلخ خيانتو چشيده باشن. دوستش در کمال خنده داشت برام تعريف ميکرد که کجاها با (...) رفته ..نميتونم بگم دستام نمينويسه..به خدا سخته ..اخه چه جوري باور کنم اخه؟چجوري؟يعني اون حرفها..دوست دارم يه تار موتو به دنيا نميدم ...وقتي صداتو ميشنوم اروم ميشم ...پيامک ها...همش دروغ بود...چيزي که داغونم کرد اين بود که عشقم سوار ماشين اقا (...) ميشده و ميرفتن خونه یا ناهار خوران ....وقتي بهش گفتم (...) رو ميشناسي جواب داد ما با هم تموم کردیم ... وقتي گفتم چرا باهاش خونه رفتي گفت کاري نکرديم ..وقتي ازش پرسيدم چرا بهم خيانت کردي گفت معذرت ميخوام......بيا از اول شروع کنيم دیگه تکرار نمی کنم!!!!!

منم که پشت تلفن اشکام در اومده بود گفتم متاسفم برات متاسفم....اما اين پايان کار ما نبود ..شبها نميتونستم بخوابم خيلي برام دير ميگذشت..انقدر ناراحت بودم که ظرف 7روز 5 کيلو کم کردم هنوزم باورم نميشد اينا واقعيت داره ...تصميم گرفتم زير سنگم شده شماره (...) رو گير بيارم باهاش حرف بزنم که ببينم واقعيت از چه قراره ...افتادم دنبال شماره  ....از 118 بگير تا مخابرات.... اما هر دفعه شکست ميخوردم تا اينکه دوستش که امار خائن خانوم و بهم داده بود گفت تو باشگاه بدن سازي (...)  غروب ها اونجا تمرين ميکنه ....رفتم به همون ادرس ولي نوبت تمرين خانومها بود واسه همين گذاشتم واسه شنبه صبح .يادمه 5شنبه شب بود که از شدت ناراحتي تو ايستگاه اتوبوس نشستم گريه ميکردم...يه پير مرده کنارم بود که انگاري متوجه اشکام شده بود ...یادم نمیره ...بهم گفت چي شده پسرم؟وقتي ديدمش اروم بلند شدمو رفتم ...اون شبو هيچ وقت فراموش نميکنم خيلي برام سخت بود... هنوز بعد ازگذشت 1 هفته تو شک بودم .جمعه گذشت شد شنبه... بر عکس همه روز که تا 11 صبح ميخوابيدم با يه خواب بد از خواب پا شدم .ساعت 6 صبح بود .منتظر بودم ساعت 9 بشه که برم.ماجراي ما 2تا کبوتر مثلا عاشقو کل خونوادم ميدونستن وقتي به مادرم گفتم ماجراي خيانت (...)رو فقط گفت: اون لياقت تورو نداشت هادی ...ساعت 9 شد رفتم باشگاه بدن سازي ولي یارو نبود ولي کسي که اونجا کار ميکرد گفت بعضي وقت ها مياد بعضي وقتها هم نمياد.من شمارمو تو يه کاغذ نوشتم دادم به اقايي که اونجا کار ميکرد و گفتم هر موقع اقا (...) اومدن شمارمو بده بهشون .گفت شما چه نسبتي باهاش داريد؟

 

منم به دروغ گفتم يکي از اشناهاش....همون شب گوشيم زنگ خورد شماره غريبه بود.. .فهميدم خودشه.برداشتم ...خودش بود.گفت کاری داشتی شمارتو به مربیم دادی؟ خيلي خونسرد خودمو براش معرفي کردمو ازش خواستم جواب چند تا از سوالامو بده.اونم گفت باشه...گفتم (...) ميشناسي ؟؟گفت شما ؟؟؟؟گفتم من دوستشم ....وقتي اينو شنيد بست منو به فحش منم گوشيو قطع کردم. اما خيلي زود بهم زنگ زد و خيلي از حقايقو برام گفت و هنوز که هنوزه بعد از گذشت حدود2سال هنوز حرفاش تو گوشمو تک تک اونارو وقتي تصور ميکنم ..مثلآ دست تو دستاش ...بوس گرفتناش از (...) تو ماشين ...واي ديگه نميتونم و بد بختي من از اون روزي شروع شد که تو يک sms (...) خانوم تموم کاراشو با (...) تاييد کرد و گفت منو ببخش...چجوري تونستي  اخه ؟

 

 چرا اخه چرا ها؟مگه من برات چي کم گذاشتم با معرفت؟هر صبح وقتي از خواب پا ميشم اولين تصويري که جلو چشمام مياد تويي؟تو دانشگاه تو جمع وقتي شب ها موقع خواب.دلم برات تنگ شده ...هنوز کارتون تکدونه با اون ساعت روز تولدمو دارم .هر روز بوسشون ميکنم ..به جز اين چه کار میتونم بکنم؟چرا بهم خيانت کردي؟اشکمو در اوردي ولي خدا اشکتو در نياره ...دوستان اخه چطور ميشه عشقتو 1 هفته اي فراموش کني.من تو شهری زندگی میکنم که خیانت یه چیز طبیعی شده....ای خدا خودت کمکم کن

 

این یه داستان واقهی بود برای جلوگیری از ریختن آبروی کسی بجای اسم ها از علامت(...) استفاده کردم.

دوستان عزیز این آخرین مطلب من تو این سایت بود.

امیدوارم بدی هامو فراموش کنین و حلال کنین..

دوستتون دارم

هادی سلطان(یاشا پاشا (Baad__Booy))

تاریخ آخرین ویرایش مطلب: تاریخ آخرین ویرایش: ۹۱/۰۲/۲۰ - ۱۸:۰۲
اشتراک گذاری: تلگرام فیسبوک تویتر
برچسب ها:

1
2
1 2


لوگین شوید تا بتوانید نظر درج کنید. اگر ثبت نام نکرده اید. ثبت نام کنید تا بتوانید لوگین شوید و علاوه بر آن شما نیز بتوانید مطالب خودتان را در سایت قرار دهید.
فراموش کردم
تبلیغات
کاربران آنلاین (2)