فراموش کردم
اعضای انجمن(103) ارتباط با مدیریت انجمن طریقه آپلود عکس و فیلم و موسیقی طریقه قرار دادن موسیقی و کلیپ در مطالب
جستجوی انجمن
قافلان (ghaflan )    

آخرین لحظات زندگی بابک خرمدین ( پاینده اذربایجان)

منبع : http://yekan12.blogfa.com/post/81
درج شده در تاریخ ۹۲/۰۹/۱۴ ساعت 00:15 بازدید کل: 320 بازدید امروز: 239
 

 

معتصم:  چرا در جهان فتنه انگیختی و چرا چندین هزار مسلما ن را کشتی؟

بابک:سکوت

معتصم:4 دست و پایش را ببرید

بابک: در هنگامی که دست اول بابک را می‌بریدند. بابک صورتش را با دست دیگرش به خون آلوده می‌کرد.

معتصم:چرا چنین میکنی؟

بابک: چون خونریزی باعث رنگ پریدگی صورت می‌شود من صورتم را خونین می‌کنم که کسی گمان نکند که بابک ترسی به دل راه داده است

معتصم :چند نفر را کشتی؟

بابک:33 هزار تن از متجاوزان و در اخر چنین گفت :

تو این معتصم خیال مکن که با کشتن من فریاد استقلال طلبی را خاموش خواهی کرد . نه ! این حماقت است اگر فکر کنی چون افشین وطن فروش را با زر خریده ای میتوانی آذربایجانی ها  را اسیر کنی . من مبارزه ای را آغاز کرده ام که ادامه خواهد داشت.من لرزه ای بر ارکان حکومت عرب انداخته ام که دیر یا زود آن را سرنگون خواهد نمود . تو اکنون که مرا تکه تکه میکنی هزاران بابک در شمال و شرق و غرب  ظهور خواهد کرد و قدرت پوشالی شما پاسداران جهل و ستم را از میان بر خواهد داشت ! این را بدان که آذربایجانی هرگز زیر بار زور و ستم نخواهد رفت و سلطه بیگانگان را تحمل نخواهد کرد.
من درسی به جوانان  داده ام که هرگز آنرا فراموش نخواهند کرد . من مردانگی و درس مبارزه را به جوانا آموختم و هم اکنون که جلاد تو شمشیرش را برای بریدن دست و پاهای من تیز میکند صدها اذربایجانی با خون بجوش آمده آماده طغیان هستند. و صدها بابک  دیگر آماده اند تا مردانه برخیزند و میهن گرامی را از دست متجاوزان و یوغ اعراب بدوی و مردم فریب برهانند . اما تو ای افشین . . . در انتظار روزی باش که همین معتصمی را که امروز مانند سگانی در برابرش زانو میزنی و وطن ات را برای او فروختی در همین تالار و روی همین سفره سرت را از بدن جدا کند .
مردی که به مادر خود ( میهن ) خیانت کند در نزد دیگران قربی نخواهد داشت و هیچکس به فرد خود فروخته اعتماد نخواهد کرد . و بدینسان نخست دست چپ بابک بریده شد و سپس دست راست او و بعد پاهایش و در نهایت دو خنجر در میان دنده هایش فرو رفت و آخرین سخنی که بابک با فریادی بلند بر زبان آورد این بود:پاینده اذربایجان

این مطلب توسط موسی اصلانی بررسی شده است. تاریخ تایید: ۹۲/۰۹/۱۴ - ۰۰:۱۸
اشتراک گذاری: تلگرام فیسبوک تویتر
برچسب ها:

1
1


لوگین شوید تا بتوانید نظر درج کنید. اگر ثبت نام نکرده اید. ثبت نام کنید تا بتوانید لوگین شوید و علاوه بر آن شما نیز بتوانید مطالب خودتان را در سایت قرار دهید.
فراموش کردم
تبلیغات
کاربران آنلاین (0)