گاهی وقتا تو زندگی میرسی به یه جایی که بن بست نیست اما دیگه مقصد نداری...
وقت خداحافظی رسید...
دوباره وقت خداحافظی رسید وقت تشکر کردن از شما و از همتونم ممنونم به خاطر اینکه وقت گذاشتین و نوشته های منو خوندید...
و در آخرم از همتون خداحافظی می کنم و نوشته هامو با یه نیایش تموم می کنم...
الهی! اگر غفلتی ورزیدم و در اجابت فرمان تو کوتاهی کردم ، از من درگذر و توفیقم ده که دوباره به سوی تو آیم...
الهی!قلبم را منزلگاه خود قرار ده و جانم را به محبتت آمیخته نما...
الهی! چون توانستم ، ندانستم و چون دانستم ، نتوانستم...
الهی! اگر چه شب فراق تاریک است ، دل خوش دارم که صبح وصال نزدیک است...
آواز عاشقانه ی ما در گلو شکست
حق با سکوت بود ، صدا در گلو شکست
دیگر دلم هوای سرودن نمی کند
تنها بهانه ی دل ما در گلو شکست
سربسته ماند بغض گره خورده در دلم
آن گریه های عقده گشا در گلو شکست
آن روزهای خوب که دیدیم ، خواب بود
خوابم پرید و خاطره ها در گلو شکست
فرصت گذشت و حرف دلم ناتمام ماند
نفرین و آفرین و دعا در گلو شکست
تا آمدم که با تو خداحافظی کنم
بغضم امان نداد و خدا ... در گلو شکست
* شعر از قیصر امین پور*
و بـایـد رفـت ! هـمـه چـیـز بـه پـایـان رسـیـد ... آری وقـت رفـتـن اسـت وقـت سـفـر کـردن و دل کـنـدن وقـت جـدایـی...
پـای رفـتـن نـیـسـت امـا بـایـد رفـت رفـت و مـقـصـد را جـسـت نـمـی دانـم بـه کـدامـیـن سـو مـی روم...
امـا مـی روم بـایـد ادامـه داد هـنـوز مـانـده ... مـسـیـر طـولانـی و مـقـصـد دور هـم شـادم و هـم غـمـگـیـن ! شـادم از پـایـان و غـمـگـیـنـم از پـایـان ! کـولـه بـارم را بـسـتـه ام آمـاده ی سـفـر...
امـا دل کـنـدن دشـوار اسـت از عـزیـزان رسـم روزگـار ایـن اسـت جـدایـی از کـسـانـی کـه دوسـتـشـان داری ... سـخـت اسـت امـا چـاره ای نـیـسـت...
دلـم بـرای هـمـه تـنـگ مـی شـود رفـتـن اجـبـاریـسـت ! مـانـدن بـعـیـد ! تـنـهـا بـایـد رفـت و سـفـر کـرد تـنـهـا بـایـد ادامـه داد آری مـی روم...
" خـدا نـگـهـدار "