از همه گذشتم به خاطر تو , چشمهایم را بروی همه بستم به عشق چشمهای تو ...

سلام به آبجی جونهای عزیزم

و

داداشهای گلم

از همه گذشتم به خاطر تو .... 

از همه گذشتم به خاطر تو , چشمهایم را بروی همه بستم  به عشق چشمهای تو ...

دیگر قلبم را به کسی  ندادم به هوای داشتن یکی مثل تو ......

گفتم حالا که عهدی بستم و عهدی با من بستی , وفادار بمانم و عشقم را به تو ثابت  کنم

گفتم حالا که دوستت دارم و تو نیز گفتی ای که مرا دوست داری تا نفس دارم با تو بمانم

روزها گذشت ....روز و شبم با عشق و محبت  پوچت گذشت

من میگفتم از رویاهایم , تو میخندیدی به آرزوهایم ...

درد دلهای بی جواب ,چند شب است به چشمام نمیاید خوابی,عشق اینگونه جواب مرا داد ...

تو به من پشت کردی و همان دلخوشی های پوچت , زندگی مرا بر باد داد ....

روزی آمد دیدم دستت درون دستای کسی دیگر است ,قلبت مال من نیست و در کمین بیچاره ای دیگر

است ,قلبت شلوغ شده و زندگیت تباه ,نمیدانم چرا تو آمدی و مرا شکستی,من که گناهی نکرده بودم ......

لایقم نبودی ,حالا دیگر بی ارزش تر از ان هستی لحظه ای به تو فکر کنم...

این را نوشتم نه به این خاطر اینکه به یادت هستم, خواستم بگم :

  که بدون تو اینک

خوشبخترین ادم دنیا

هستم .

این گل هم واسه اونای که

 به  آبجیشون

نظر و امتیاز

میدن