آمدم برلب سرود رود
آمدم زیرا دلم فرمود
با سلامی آمدم سرشار
راه ورسم این دیاراین بود
آمدم تا پای قافلانکوه
درهوای ماه اما زود...
شد پلنگ شعرمن دلتنگ
واژه هایم آه شد،شد دود
بگذریم....ازپیشتان هرچند
می روم ابری،غبارآلود
نیکبخت و کامران باشید
درپناه حضرت معبود
تا سلام دیگری...شاید...
تا درود دیگری بدرود
|