می رسد از جاده ی رنگین کمان باران
می زند برشیشه نرم و مهربان باران
تا سکوت خانه ها را بشکند، اینسان
می رود درکوچه ها آوازخوان باران
با زمین-این تشنه ی خاموش- هرلحظه
می زند حرفی زجنس آسمان باران
در دل این خاک دنبال چه می گردد
جاده جاده کاروان در کاروان باران؟
ما چه می دانیم شاید نسبتی دارد
با سرشک بی قرار عاشقان باران
ای بیابانگرد سرگردان کجا هستی؟
قطره قطره دارد از دریا نشان باران
تا نیازارد غبار لحظه ها گل را
با خود آورده حریر و پرنیان باران
چترهاتان را ببندید ای کبوترها
تا بشوید بالتان را مهربان باران
|