آرام و قوی باش
آروم باش,قوی باش...اینها جملاتی بودند که توی لحظه های دلتنگی یه کسی
بهش گفتم تا تسلای خاطرش باشم. با خودم فکر می کنم قوی بودن به وقت
ظهور تلاطم های روح و مشکلات یعنی چه؟ یعنی این که بدون این که حتی
به خشم یا نا امیدی نگاه کنی,با پاهات لگد مالشون کنی وبعد یه نفس آروم
بکشی یا این که مثل شیر جنگل قصه ها، غرش کنی وقدرت درونت رو نشون
بدی؟؟؟
قدرت یعنی آگاه بودن از اون چه که سرت اومده ! افرادی که به وقت غم بلند گو به دست می گیرند و آه و
ناله می کنند به معنای واقعی متوجه اون چه که بر سرشون اومده نیستند. این جور افراد فقط حس کردند و
می دونند که اتفاق بدی براشون افتاده اما دقیقأ نمی دونن چه اتفاقی افتاده ! بیشتر رفتارهای افراطی
ظاهری مثل گریه کردن و آه و ناله فقط انعکاس احساسات پدیدار شده است. اما کسی که سعی می کنه
اون چه رو که سرش اومده بررسی کنه و بفهمه و کشفش کنه، آروم می شه وذهنش به جای فرمان گریه
کن، می گه فکر کن وببین از کجای لحظه های زندگیت این چنین داستانی رقم خورده.اگر اشتباهی کرده با
مهربونی تمام خودش رو می بخشه و لبخند می زنه به دل خودش که صبورانه و قوی و بزرگوارانه تحمل کرده
تا بلکه ذهن درسی رو که لازم بوده از زندگی یاد بگیره.
دل و ذهن با هم آشتی می کنن و چنان جشن آشتی کنونی راه می اندازند که شکوه اون رو خودش درک
می کنه وشیرینی این جشن رو در لحظه های دیگه و تلاطم های دیگه با قویتر عمل کردن می چشه. وقتی
انسانی این طور با مشکلات و غم ها روبه رو می شه به تمام معنا قوی شده.این انسان انرژی خودش رو
صرف اندیشیدن و شکافتن مسئله می کنه و نه صرف بالا و پایین پریدن های احساسی.دنیای انسانهای
قوی و آگاه دنیایی به عظمت اقیانوسه اما اقیانوسی که در درون وذهن خودشونه.
پس قوی باش به تمام معنا،قوی باش.پرسروصدا قوی نباش،آروم قوی باش.